(7)
دعاى سجده امام سجّاد عليه السلام
در مسجد الحرام به نقل از حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه
ابو نعيم مى گويد : فردا در همان ساعت حضرت تشريف آورد و ما مثل روز قبل از حضرتش استقبال نموديم و ايشان در وسط نشست و به چپ و راست التفات فرمود و گفت :
حضرت علىّ بن الحسين سيّد العابدين عليه السلام در آن مكان - با دست مبارك اشاره به حجر الأسود طرف ناودان نمودند - در سجده چنين مى گفت :
عُبَيْدُكَ بِفِنائِكَ، [ فَقيرُكَ بِفِنائِكَ ]، مِسْكينُكَ بِبابِكَ، أَسْأَلُكَ ما لايَقْدِرُ عَلَيْهِ سِواكَ.
پس از آن حضرت نگاهى به چپ و راست نمود و محمّد بن قاسم علوى را ديد و فرمود :
اى محمّد بن قاسم ! إن شاء اللَّه تو بر خير و نيكى هستى.
پس از آن برخاست و مشغول طواف شد. هر چه دعا به ما آموخته بود همه ما ياد گرفتيم، و فراموش كرديم كه در مورد او صحبتى بكنيم جز روز آخر، روز آخر كه شد محمودى به ما گفت : رفقا مى دانيد اين كيست؟ گفتيم : نه.
گفت : به خدا سوگند او صاحب الزمان ارواحنا فداه است.
گفتيم : اى ابو على چگونه؟
گفت : حدود هفت سال بود دعا مى كردم و از خداوند متعال مى خواستم كه حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه را به من نشان دهد.
روزى در شب عرفه همين شخص را ديدم، او دعايى مى خواند و من دقّت مى كردم، من دعا را به خاطر سپردم، از او پرسيدم : شما كيستيد؟
فرمود : از مردم هستم.
گفتم : از كدام مردم، عرب يا عجم؟
فرمود : از عرب.
گفتم : از كدام عرب؟
فرمود : از شريف ترين و والاترين آنها.
گفتم : آنها چه كسانى هستند؟
فرمود : بنى هاشم.
گفتم : از كدام بنى هاشم؟
فرمود : از بلند مرتبه ترين و برترين آنها.
گفتم : آنها چه كسانى هستند؟
فرمود : كسى كه سرهاى كفّار را شكافت، و مردم را طعام داد و نماز خواند در حالى كه مردم در خواب بودند.
فهميدم كه او علوى است و به جهت علوى بودنش او را دوست داشتم، پس از آن از برابرم ناپديد شد و من او را گم كردم، و نفهميدم كه كجا رفت به آسمان يا به زمين؟ از افرادى كه در كنار من بودند پرسيدم : اين سيّد علوى را مى شناسيد؟
گفتند : آرى، او هر سال پياده با ما به مكّه مى آيد.
گفتم : سبحان اللَّه ! به خدا سوگند، اثر پياده روى در او نديدم.
غم و اندوه جدايى او بدنم را فرا گرفت و با همين حال به طرف مزدلفه به راه افتادم، شب را در آنجا خوابيدم، در عالم خواب رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را ديدم فرمود : اى محمّد ! آنكه مى خواستى ديدى؟
عرض كردم : اى آقاى من ! او چه كسى بود؟
فرمود : شخصى كه ديشب ديدى، او امام زمان تو بود.(1)
1) كمال الدين : 471.
بازديد امروز : 5324
بازديد ديروز : 79825
بازديد کل : 82931078
|