امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
2 - در فضيلت سادات گرامى و علويان

2 - در فضيلت سادات گرامى و علويان

 ما در جلد نخست كتاب «قطره اى از درياى فضائل اهل بيت ‏عليهم السلام» به طور اختصار بخشى از فضايل علويان را نقل نموديم ، اينك در اين جلد در پى پاسخ‏گويى به درخواست برخى از دوستان و امتثال فرمايش خداوند سبحان كه مى ‏فرمايد: «وَأَمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»(109)؛ «و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن» ، به طور گسترده به ذكر فضايل آن بزرگواران مى ‏پردازيم .

    بديهى است رواياتى كه در اين مقام نقل مى ‏شود غير از رواياتى است كه در جلد اوّل نقل شده است .

 

 789 / 72  -  در كتاب «جامع الأخبار» آمده : پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى ‏فرمايد :

 من رأى أولادي فصلّ عليّ طائعاً راغباً زاده اللَّه في السمع والبصر .

 كسى كه يكى از فرزندان مرا ببيند و با ميل و رغبت بر من صلوات بفرستد ، خداى متعال شنوايى و بينايى او را افزايش مى‏ دهد .(110)

 

 790 / 73  -  در كتاب «روضه» و «فضائل» مى ‏نويسد : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:

 اى مردم ! آيا شما به شفاعت من اميد داريد ، ولى از شفاعت خاندانم ناتوانم ؟!

 اى مردم ! هر كه فرداى قيامت خداوند را با ايمان - بدون شرك - ملاقات نمايد ، خداوند او را وارد بهشت خواهد نمود(111) ، گرچه گناهان او همانند خاك زمين باشد .

 اى مردم ! من (در روز قيامت) از دستگيره در بهشت مى‏ گيرم ، آنگاه خداوند متعال بر من جلوه مى ‏نمايد و در برابرش به سجده مى‏ آفتم ، سپس براى من اذن شفاعت داده مى ‏شود ، پس من براى احدى از خاندانم فروگذارى نمى ‏نمايم .

 أيّها الناس ! عظّموا أهل بيتي في حياتي وبعد مماتي ، وأكرموهم وفضّلوهم ، لايحلّ لأحد أن يقوم لأحد غير أهل بيتي .

 اى مردم ! خاندان مرا در زمان حيات و زندگيم و پس از وفاتم ، بزرگ بشماريد ، و آنان را  گرامى بداريد ، و برترى دهيد ، براى كسى جايز نيست به احترام احدى بپاخيزد جز به احترام اهل بيت من عليهم السلام .(112)

 

 791 / 74  -  در كتاب «جامع الأخبار» مى ‏نويسد : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 من رأى أولادي ولم‏ يقم بين يديه فقد جفاني، ومن جفاني فهو منافق.

 هر كس يكى از فرزندان مرا ببيند و در برابرش (به احترام او) بپا نخيزد ، در واقع بر من ستم روا داشته است و كسى كه در حقّ من ستم نمايد منافق است.

    در حديث ديگرى آمده :

 من رأى أولادي ولايقوم قياماً تامّاً ابتلاه اللَّه تعالى ببلاء لا دواء له.

 هر كه فرزندان مرا ببيند و به (احترام آنان) كامل بپا نخيزد ، خداى متعال او را به بلايى گرفتار مى ‏کند كه دوايى نداشته باشد .(113)

 

 792 / 75  -  در كتاب «مقتل خوارزمى» آمده : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى‏ فرمود :

 يقوم الرجل للرجل إلّا بني هاشم ، فإنّهم لايقومون لأحد .

 مردم به احترام همديگر بپا مى‏ خيزند جز بنى ‏هاشم كه آنان به خاطر كسى بپا نمى‏ خيزند .(114)

 

 793 / 76  -  در كتاب «فضائل السادات» مى ‏نويسد : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 من أكرم أولادي فقد أكرمني(115) ، ومن أهانهم فقد أهانني .(116)

 كسى كه فرزندان مرا گرامى بدارد مرا گرامى داشته   ، و كسى كه به آنها توهين نمايد در واقع به من توهين نموده است .

 

 794 / 77  -  در كتاب «كشف الغمّه» مى ‏نويسد : برزون بن سيف نهدى - كه نامش جعفر است - مى‏ گويد : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى‏ فرمود :

 احفظوا فينا ما حفظ العبد الصالح في اليتيمين .

 آنچه را كه بنده صالح و شايسته خدا در مورد آن دو يتيم مراعات نمود ، شما نيز در مورد ما مراعات كنيد . كه قرآن مى ‏فرمايد : «وَكانَ أَبُوهُما صالِحاً »(117) ؛ «و پدرشان مرد صالحى بود» .

    گفته شده : منظور از پدرشان همان جدّ هفتم آنهاست كه فرد صالح و شايسته اى بود .(118)

 

 795 / 78  -  شيخ طوسى رحمه الله در كتاب «المصباح» و شيخ كفعمى رحمه الله در كتاب «جنّة الأمان» در تعقيب نماز عصر بعد از سجده شكر دعايى را نقل كرده اند كه در آخر آن دعا آمده است :

 «وصلّ على ذرّيّة نبيّك صلى الله عليه وآله وسلم» .(119)

 و درود بر ذريّه پيامبرت باد .

    البتّه اين تعبير در آخر دعاى كامل نيز - كه معروف به دعاى حريق است - آمده است .(120)

    همچنين همين تعبير در دعاى تسبيحى كه خواندن آن در هر روز ماه مبارك رمضان وارد شده ، نيز آمده است .(121)

    همچنين در دعاى سمات آمده است :

 «وباركت لحبيبك محمّد صلى الله عليه وآله وسلم وعترته وذرّيّته عليهم السلام» .

 و مبارك قرار دادى براى حبيبت محمّد و عترت و خاندان و فرزندانش.(122)

 

 796 / 79  -  در كتاب «من لا يحضره الفقيه» آمده است :

    نگاه به كعبه عبادت است ، نگاه به چهره پدر و مادر عبادت است ، نگاه به قرآن - بدون قرائت آن - عبادت است ، نگاه به صورت عالم و دانشمند (دينى) عبادت است و نگاه به صورت آل محمّد عليهم السلام عبادت است.(123)

    باز شيخ صدوق قدس سره در كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام» از امام رضا عليه السلام نقل كرده كه حضرتش فرمود :

 النظر إلى جميع ذرّيّة النبيّ صلى الله عليه وآله وسلم عبادة مالم يفارقوا منهاجه ولم يتلوّثوا بالمعاصي .(124)

 نگاه كردن به صورت همه ذريّه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم عبادت است ، مادامى كه از راه و روش او جدا نشده و خودشان را با گناهان آلوده نكرده اند .

 

 797 / 80  -  عجلى در «نكت» خودش روايت كرده كه همانا پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:

 النظر إلى وجه عليّ عليه السلام عبادة .(125)

 نگاه كردن به چهره على عليه السلام عبادت است .

    ابى اُمامه گويد : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 من نظر إلى عليّ عليه السلام كتب اللَّه له بها ألف ألف حسنة ، ومحى عنه ألف ألف سيّئة ، ورفع له بها خمسمائة درجة ، ومن نظر إلى أحد أولاد الحسن والحسين عليهما السلام كتب اللَّه له بها مائة حسنة ، ومحى عنه مائة سيّئة ، ورفع له مائة درجة .

 هر كس به چهره على عليه السلام بنگرد به خاطر اين عمل ، براى او هزار هزار حسنه نوشته مى ‏شود و از (نامه اعمال او) هزار هزار گناه پاك مى‏ گردد ، و مقام و منزلت او پانصد درجه ارتقاء پيدا مى ‏کند .

 و هر كه به يكى از فرزندان امام حسن و امام حسين عليهما السلام نگاه كند براى او صد حسنه نوشته مى ‏شود و از (نامه اعمالش) صد گناه پاك مى‏ گردد و مقامش صد درجه ارتقاء پيدا مى ‏کند .

    نويسنده رحمه الله گويد : از اينكه فرزندان امام حسن عليه السلام نيز نقل شده معلوم مى ‏شود كه اين روايت به همه ذرارى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم تعميم داده شده است (و مختصّ به ائمّه معصومين عليهم السلام نيست) .

 

 798 / 81  -  محمّد بن يعقوب كلينى قدس سره در كتاب شريف «كافى» در باب نوادر در حديث معراج چنين نقل مى ‏کند :

 آنگاه به پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم وحى شد :

 يا محمّد ! صلّ على نفسك وعلى أهل بيتك .

 اى محمّد ! بر خود و خاندانت درود فرست .

 فرمود : صلّى اللَّه عليّ وعلى أهل بيتي .

 خداى متعال بر من و خاندانم درود فرست .

 و اين انجام پذيرفت ، آنگاه متوجّه شد ، ناگاه صفهاى فرشتگان و پيامبران را ديد ، گفته شد : اى محمّد ! بر آنان سلام كن .

 فرمود : السلام عليكم ورحمة اللَّه وبركاته .

 سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد .

 خداوند وحى نمود :

 إنّي أنا السلام ، والتحيّة والرحمة والبركات أنت وذرّيّتك .

 همانا من سلام هستم ، و تحيّت ، رحمت و بركات هم تو و ذريّه توست .(126)

 

 799 / 82  -  شيخ طبرسى قدس سره در كتاب «مكارم الأخلاق» مى ‏نويسد :

    فضل بن يونس گويد : روزى در خانه ام بودم ، خادمم نزد من آمد و گفت : پشت درب خانه شخصى است كه كنيه اش «ابو الحسن» و نامش «حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام» است .

    من )از شدّت خوشحالى( گفتم : اى غلام ! اگر او كسى است كه من گمان مى ‏کنم تو در راه خدا آزاد هستى .

    آنگاه با سرعت خودم را به دم در رساندم ، ناگاه چشمانم به جمال مولايم روشن شد ، عرض كردم : آقاى من ! بفرماييد .

    حضرت از مركب فرود آمده و تشريف‏ فرما شدند و وارد اتاق گرديدند، رفتم تا حضرتش را به بالاى اتاق تعارف كنم ، حضرت به من فرمودند :

 يا فضل ! صاحب المنزل أحقُّ بصدر البيت إلّا أن يكون في القوم رجل يكون من بني هاشم .

 اى فضل ! صاحب خانه به بالاى اتاق سزاوارتر است ، مگر اينكه در ميان آنها شخصى از بنى ‏هاشم باشد .

    عرض كردم : قربانت گردم ، شما هستيد ... تا آخر حديث .(127)

 

 800 / 83  -  ابو حسين يحيى بن حسن بن محمّد بطريق اسدى حلّى قدس سره در كتاب «عمدة صحاح الأخبار فى مناقب الأئمّة الأبرار»  مى ‏نويسد :

    احمد بن عامر گويد : امام رضا عليه السلام از پدران بزرگوارش نقل فرموده كه حضرت على عليه السلام فرمودند :

 رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 حرّمت الجنّة على من ظلم أهل بيتي وآذاني في عترتي ، ومن صنع صنيعة إلى أحد من ولد عبدالمطّلب ولم يجازه عليها فأنا اُجازيه غداً إذا لقيني يوم القيامة .

 بهشت براى كسى كه به خاندان من ستم نموده و مرا درباره عترتم بيازارد ، حرام شده است . هر كس براى يكى از فرزندان عبدالمطلب كار نيكى انجام دهد و او براى اين كار پاداشى ندهد ، من در روز قيامت آن هنگام كه با من ديدار نمايد ، تلافى خواهم نمود .(128)

 

 801 / 84  -  در كتاب «علل الشرائع» مى ‏نويسد : محمّد بن مسلم گويد : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى‏ فرمود :

 در روز قيامت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام توقّفى در كنار درب دوزخ دارند . در آن روز ، ميان دو چشم هر شخصى نوشته مى ‏شود : مؤمن يا كافر ، پس به محبّى كه گناه زياد دارد دستور داده مى ‏شود تا به دوزخ برود .

 حضرت زهرا عليها السلام در ميان دو چشم آن شخص ، محبّ بودن او را مى‏ خواند ، و مى‏ گويد :

 إلهي وسيّدي ! سمّيتني فاطمة ، وفطمت بي من تولاّني وتولّى ذرّيّتي من النار ، ووعدك الحقّ وأنت لاتخلف الميعاد .

 خداى من و سرور من ! مرا فاطمه ناميدى و به وسيله من دوستان و ذريّه ام را از آتش جدا فرمودى ، وعده تو حقّ است و تو در ميعاد خلاف نمى ‏کنى .

 خداى متعال مى ‏فرمايد :

 صدقت يا فاطمة ! إنّي قد سمّيتك فاطمة ، وفطمت بك من أحبّك وتولاّك وأحبّ ذرّيّتك وتولاّهم من النار ، ووعدي الحقّ وأنا لا اُخلف الميعاد ، وإنّما أمرت بعبدي هذا إلى النار لتشفعي فيه فاُشفّعك ، فليتبيّن لملائكتي وأنبيائي ورسلي وأهل الموقف موقفك منّي ومكانتك عندي ، فمن قرأت بين عينيه مؤمناً فخذي بيده وأدخليه الجنّة .

 راست گفتى اى فاطمه ! من تو را فاطمه ناميدم ، و به وسيله تو ، كسى كه تو را دوست بدارد و از تو پيروى نمايد و ذريّه تو را دوست داشته و پيروى نمايد ، از آتش جدا كردم . وعده من حقّ است و من در ميعاد خلف وعده نمى ‏کنم . اينكه اين بنده ام را به سوى آتش دستور دادم به خاطر آن است كه تو در مورد او شفاعت كنى و من شفاعت تو را بپذيرم ، تا براى فرشتگان و پيامبران و رسولان و اهل محشر مقام و منزلت و موقعيّت تو در پيشگاه من آشكار گردد ، پس ميان چشم هر كسى كه مؤمن خواندى از دستش بگير و او را وارد بهشت كن .(129)

 

 802 / 85  -  در كتاب «الصواعق المحرقه» مى ‏نويسد : در حديثى آمده : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 ياعليّ ! إنّ اللَّه قد غفر لك ولذرّيّتك ولولدك وأهلك ولشيعتك ولمحبّي شيعتك ، فأبشر فإنّك الأنزع البطين .

 اى على ! همانا خداى متعال تو ، ذريّه تو ، فرزندان و خاندان تو ، شيعيان تو و دوستداران شيعيان تو را آمرزيد ، پس مژده باد تو را ، همانا كه تو انزع بطين(130) هستى يعنى (از شرك دور و مملوّ از علم و ايمان هستى) .(131)

 

 803 / 86  -  عالم بزرگوار، شهيد ثانى قدس سره مى‏ گويد : در كتاب «المدهش» ابى فرج بن جوزى مى ‏نويسد :

    يكى از بندگان صالح گويد : وارد شهر بصره شدم ، در آنجا آهنگرى را ديدم كه آهن را با دستش از كوره آتش بيرون مى‏ آورد و روى سندان(132) مى‏ گذاشت و بر مى‏ گرداند ، و درد و سوزشى هم احساس نمى‏ كرد ، در دلم گفتم : اين بنده شايسته اى است كه آتش او را نمى‏ سوزاند .

    نزديكش رفتم، سلام كردم، پاسخ سلامم را داد، عرض كردم: آقاى من! تو را سوگند مى‏ دهم به كسى كه اين كرامت به تو عطا كرده ، مرا دعا فرما !

    او گريست و گفت : برادرم ! سوگند به خدا ! آنچه در مورد من گمان نموده اى من آن گونه نيستم .

    گفتم : برادرم ! اين كارى كه تو انجام دادى جز صالحان و شايستگان توانايى آن را ندارند .

    گفت : پس گوش كن ! كه جريان شگفت ‏انگيزى دارد .

    گفتم : اگر صلاح مى‏ دانى اين جريان را به من بگويى ، انجام بده .

    گفت : آرى ، روزى از روزها من در اين دكّان نشسته بودم ، رفت و آمد زيادى به مغازه من مى‏ شد ، ناگاه زن زيبايى به دكّان من آمد ، زنى كه زيباتر از او نديده بودم ، رو به من كرد و گفت : برادر ! آيا به خاطر خدا مى‏ توانى كمكى براى من بنمايى ؟

    چون نگاه كردم شيفته او شدم ، به او گفتم : مى‏ توانى همراه من به خانه ام بيايى تا آن قدر مال به تو بدهم كه مدّت زيادى براى تو كافى باشد؟

    گفت : سوگند به خدا ! من اهل اين كار نيستم .

    گفتم : پس برو .

    او رفت و مدّت زيادى گذشت ، تا اينكه روزى برگشت و گفت : به راستى كه ضرورت مرا وادار به انجام خواسته تو نموده است .

    من درِ دكّان را بستم ، و با او به سوى خانه به راه افتادم ، وقتى به خانه رسيديم گفت : فلانى ! من كودكانى دارم كه آنها را گرسنه رها كرده ام ، اگر صلاح مى‏ دانى چيزى بده تا بروم و به آنها بدهم بعد باز مى‏ گردم .

    من از او عهد و پيمان گرفتم كه حتماً باز گردد ، آن وقت چند درهم به او دادم ، او رفت و پس از ساعتى بازگشت و وارد خانه شد ، من درها را بسته و پرده‏ ها را انداختم .

    او گفت : چرا چنين مى ‏کنى ؟

    گفتم : از مردم مى‏ ترسم .

    گفت : چرا از خداى مردم نمى‏ ترسى ؟

    گفتم : او آمرزنده و مهربان است (!!) آنگاه به طرف او رفتم ، او مانند برگ خشك درخت خرما كه در روز طوفانى مى ‏لرزد ، مى ‏لرزيد و اشك از ديدگانش به صورتش جارى بود ، گفتم : چرا مضطربى ؟

    گفت : فلانى ! از خداى متعال مى‏ ترسم .

    سپس گفت : فلانى ! اگر كارى با من نداشته باشى ، در پيشگاه خدا ضامن مى‏ شوم كه تو را با آتش عذاب نكند ، نه در دنيا و نه در آخرت .

    من از اين سخن او به خود آمدم ، برخاستم و هر چه پول داشتم به او داده و گفتم : فلانى ! راهت را بگير و برو ، من به خاطر ترس از خدا ، تو را رها كردم .

    همين كه رفت و از من جدا شد خواب بر من غلبه كرد ، خواب بانوى بزرگوارى را ديدم كه تا به حال چنين بانويى نديده بودم ، در سرش تاجى از ياقوت داشت ، رو به من كرد و فرمود : فلانى ! خداوند از ما براى تو پاداش خيرى بدهد !

    عرض كردم : شما كيستيد ؟

    فرمود : من مادر همان دخترى هستم كه نزد تو آمد و تو به جهت ترس از خدا ، او را رها كردى ، خداوند تو را با آتش نسوزاند ، نه در دنيا و نه در آخرت .

    عرض كردم : خداى رحمتت كند ! او كه بود ؟

    فرمود : او از نسل رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بود .

    من خداى متعال را سپاس و شكرگزارى نمودم كه توفيقم داد و از اين گناه حفظم نمود ، آنگاه اين آيه شريفه را يادآور شدم :

 «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً » ؛(133)

 «خداوند فقط مى‏ خواهد رجس و پليدى را از شما خانواده دور كند و شما را به طور كامل پاك سازد» .

    پس از آن روز ، ديگر در دنيا آتش مرا نسوزانيد ، اميدوارم در آخرت نيز آتش مرا نسوزاند .(134)

 

 804 / 87  -  طبرى قدس سره در كتاب «بشارة المصطفى» حديث مفصّلى را از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل مى ‏نمايد و مى‏ گويد : در آخر آن حديث آمده كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 فمن زارني بعد وفاتي فكأنّما زارني في حياتي ومن زار فاطمة عليها السلام فكأنّما زارني ، ومن زار عليّ بن أبي طالب عليه السلام فكأنّما زار فاطمة عليها السلام ، ومن زار الحسن والحسين عليهما السلام فكأنّما زار عليّاً عليه السلام ، ومن زار ذرّيّتهما فكأنّما زارهما .

 هر كس مرا پس از وفاتم زيارت كند، گويى مرا در زندگيم زيارت كرده است. هر كس فاطمه عليها السلام را زيارت كند ، گويى مرا زيارت كرده است .

 و هر كس علىّ بن ابى طالب عليه السلام را زيارت كند ، گويى فاطمه عليها السلام را زيارت كرده است . و هر كس حسن و حسين عليهما السلام را زيارت كند ، گويى على عليه السلام را زيارت كرده است ، و هر كس ذريّه و فرزندان حسن و حسين عليهما السلام را زيارت كند ، گويى خود آن دو بزرگوار را زيارت كرده است .(135)

 

 805 / 88  -  از پدر بزرگوار شيخ صدوق رحمه الله ، علىّ بن بابويه نقل شده كه گويد :

    سهل بن احمد از محمّد بن محمّد بن اشعث از موسى بن اسماعيل بن موسى بن جعفر از پدران گرامى‏ آش عليهم السلام نقل كرده كه گويد :

    رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 عيادة بني هاشم فريضة ، وزيارتهم سنّة .

 عيادت از بنى‏هاشم (به هنگام بيمارى) واجب و لازم است ، و زيارتشان سنّت و مستحبّ است .(136)

 

 806 / 89  -  در كتاب «ثواب الأعمال» مى ‏نويسد : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 من زارني أو زار أحداً من ذرّيّتي زرته يوم القيامة فأنقذته من أهوالها .(137)

 كسى كه مرا يا يكى از فرزندان مرا زيارت كند ، من در روز قيامت او را زيارت كرده و از مهلكه و وحشتهاى آن روز نجاتش مى‏ دهم .

    و در كتاب «جامع الأخبار» آمده : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 من زار واحداً من أولادي في الحياة وبعد الممات فكأنّما زارني ، غفر له ألبتّة .

 كسى كه يكى از فرزندان مرا در دوران حيات و پس از مرگم زيارت كند همانند كسى است كه مرا زيارت كرده ، البتّه آمرزيده خواهد شد .

 

 807 / 90  -  در كتاب «تحفة النجباء من مناقب أهل العباء» و همچنين در كتاب «الصواعق المحرقه» آمده است : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 من أراد التوصّل إليّ وأن يكون له عندي يد أشفع له بها يوم القيامة فليصل مع ذرّيّتي(138) ويدخل السرور عليهم .

 هر كس مى‏ خواهد عملى انجام دهد تا نزد من مقرّب گردد و بدين وسيله حقّى در نزد من داشته باشد تا در روز قيامت به سبب آن ، او را شفاعت نمايم ؛ پس به خاندان و ذريّه ام خدمت كرده و در دلهاى آنها ايجاد شادى و سرور نمايد .(139)

 

 808 / 91  -  در كتاب «جامع الأخبار» آمده : پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 من أكل الطعام مع أولادي الصالحون حرّم اللَّه جسده على النار .

 هر كه با فرزندان (صالح و شايسته) من طعام بخورد خداوند بدنش را بر آتش حرام مى‏ گرداند .

 

 809 / 92  -  باز در همان كتاب آمده : رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 أكرموا أولادي الصالحون للَّه ، والطالحون لي .

 فرزندان صالح و شايسته مرا به خاطر خدا ، و فرزندان طالح و ناشايست را به خاطر من گرامى بداريد .(140)

 

 810 / 93  -  ثقة الإسلام كلينى قدس سره در «روضه كافى» مى ‏نويسد :

    عبدالملك گويد : ميان امام باقر عليه السلام و فرزندان امام حسن عليه السلام حرفى شد ، اين قضيّه به گوش من رسيد ، من خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب شدم تا در اين مورد چيزى بگويم ، تا خواستم حرف بزنم ، حضرت فرمود :

 مه ! لاتدخل فيما بيننا .

 ساكت باش ! در آنچه مربوط به ما است دخالت نكن !

 همانا حكايت ما با عموزادگانمان مانند حكايت مردى است كه در بنى ‏اسرائيل بود ، او دو دختر داشت ، يكى را به شخص كشاورزى شوهر داد و ديگرى را به شخص كوزه‏گرى .

 روزى به ديدار دخترانش رفت ، ابتدا خانه كشاورز رفت و از دخترش پرسيد : حالتان چطور است ؟

 گفت : شوهرم كشت زيادى نموده ، اگر خداوند متعال بارانى از آسمان بفرستد حال ما در بنى‏ اسرائيل از همه بهتر خواهد بود .

 سپس به ديدن زن كوزه‏گر رفت و از او پرسيد : حالتان چطور است ؟

 گفت : شوهرم كوزه زيادى ساخته ، اگر خداوند بارانى نفرستد (و كوزه‏ هايمان خشك گردد) حال ما در بنى ‏اسرائيل از همه بهتر خواهد بود.

 آن مرد از نزد او بيرون آمد در حالى كه مي گفت : خدايا ! تو پروردگار هر دو دخترم هستى ، (خود مى‏ دانى چگونه با آنها رفتار كنى) و حال ما نيز (با عموزادگانمان) اينچنين است .(141)

 

 811 / 94  -  در كتاب «خلاصة المناقب» - بنا به نقل سيّد نوراللَّه قاضى در كتاب «مجالس المؤمنين» - مى ‏نويسد : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 إنّ اللَّه له الحمد عرض حبّ عليّ وفاطمة عليهما السلام وذرّيّتهما على البريّة ، فمن بادر منهم بالإجابة جعل منهم الرسل ، ومن أجاب بعد ذلك جعل منهم الشيعة ، ومن أجاب بعد ذلك جعل منهم الأصفياء ، وأنّ اللَّه جمعهم في الجنّة .

 همانا خداى متعال - كه حمد و سپاس مخصوص اوست - محبّت على و فاطمه عليهما السلام و فرزندان آن دو بزرگوار را بر مردم عرضه نمود ، پس هر كه با سرعت پاسخ مثبت داد رسولان خود را از ميان آنان قرار داد ، و كسى كه پس از آنها پاسخ داد به عنوان شيعه برگزيده شد ، و هر كه پس از آنها اجابت نمود به عنوان اصفيا و برگزيدگان انتخاب شد ، و خداوند همه آنها را در بهشت گرد آورد .(142)

 

 812 / 95  -  نويسنده كتاب «منتخب البصائر» از امام باقر عليه السلام روايت كرده ، كه حضرتش فرمود :

 امير مؤمنان على عليه السلام فرمود :

 إنّ اللَّه تبارك وتعالى أحدٌ واحد، تفرّد في وحدانيّته، ثمّ تكلّم بكلمة فصارت نوراً، ثمّ خلق من ذلك النور محمّداً صلى الله عليه وآله وسلم وخلقني وذرّيّتي.

 خداوند متعال يكتا و بى‏همتاست ، و در وحدانيّت و يگانگى خود بى ‏نظير است ، سپس خداوند با كلمه اى تكلّم فرمود كه آن نور گشت ، آنگاه از آن نور ، محمّد صلى الله عليه وآله وسلم را آفريد ، و مرا و ذريّه و فرزندانم را آفريد .(143)

 

 813 / 96  -  آية اللَّه داماد در كتاب «تقويم الإيمان» مى ‏نويسد : در بسيارى از كتب عامّه و خاصّه روايت شده كه زيد بن ارقم گويد :

    ما كنّا نعرف المنافقين ونحن مع النبيّ صلى الله عليه وآله وسلم إلّا ببغضهم عليّاً عليه السلام وولده .

    ما در زمان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم منافقان را با بغض و كينه حضرت على عليه السلام و فرزندانش مى‏ شناختيم .(144)

 

 814 / 97  -  در كتاب «العيون الرضويّه» مى ‏نويسد : امام رضا عليه السلام از پدران گرامى‏ آش عليهم السلام نقل مى ‏فرمايد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 بغض عليّ عليه السلام كفر ، وبغض بني هاشم نفاق .

 بغض و كينه على عليه السلام كفر ، و بغض و كينه بنى ‏هاشم نفاق است .(145)

 

 815 / 98  -  در كتاب «جامع الأخبار» آمده : پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 عليكم بحبّ أولادي يدخلكم الجنّة لا محالة ، وإيّاكم وبغض أولادي يدخلكم النار .

 بر شما باد دوستى فرزندان من كه سرانجام اين عمل بهشت برين خواهد بود ، و بپرهيزيد از بغض و كينه فرزندان من كه باعث ورود شما به دوزخ خواهد شد .

 

 816 / 99  -  شيخ صدوق قدس سره در كتاب «علل الشرائع» مى ‏نويسد : امام رضا عليه السلام در مورد علل مسخ ‏شده‏ ها فرمود :

 إنّ الوزغ كان سبطاً من أسباط بني اسرائيل يسبّون أولاد الأنبياء ويبغضونهم ، فمسخهم اللَّه أوزاغاً .

 مارمولك‏ها ، سبطى از اسباط بنى ‏اسرائيل بودند كه فرزندان پيامبران را دشنام داده و آنها را دشمن مى‏ داشتند ، بدين جهت خداوند آنها را به مارمولك مسخ نمود .(146)

 

 817 / 100  -  شيخ صدوق ‏قدس سره در كتاب «امالى» مى ‏نويسد: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:

 إذا قمت المقام المحمود تشفّعت في أصحاب الكبائر من اُمّتي ، فيشفّعني اللَّه فيهم واللَّه لاتشفّعت فيمن آذى ذرّيّتي .

 هنگامى كه در روز قيامت در مقام محمود قرار گيرم مرتكبان گناهان كبيره از اُمّتم را شفاعت مى ‏کنم و خداوند متعال شفاعت مرا در مورد آنان مى ‏پذيرد ، سوگند به خدا ! كسانى كه مرا درباره ذريّه ام آزار داده اند ، شفاعت نخواهم كرد .(147)

    نويسنده رحمه الله گويد : در برابر اين روايات ، روايات ديگرى است كه با ظاهر اينها منافات دارد كه اينك به بخشى از آنها اشاره كرده و باهم متّحد مى ‏نماييم ، البتّه خود اين روايات به دو گونه وارد شده اند :

    1 - رواياتى كه به نحو تعليق وارد شده است :

    از جمله، روايتى است كه شيخ صدوق رضوان اللَّه عليه در كتاب «اعتقادات» خود آورده كه امام صادق عليه السلام در بيان معناى «مِطمَر»(148) مى ‏فرمايد :

 فمن خالفكم وجازه فابرؤا منه وإن كان علويّاً فاطميّاً .

 هر كه با شما مخالفت نمايد و از آن حدّ تجاوز نموده و بگذرد (و به چپ و راست ميل نمايد) ، از او دورى و بيزارى جوييد گرچه تبارش علوى و فاطمى باشد .(149)

    امام صادق عليه السلام در حديث ديگرى به حمران فرمود :

 فمن خالفك في هذا الأمر فهو زنديق .

 هر كه در اين امر با تو مخالفت نمايد او زنديق و بى ‏دين است .

 حمران گفت : گرچه از نسل علوى و فاطمى باشد ؟

 امام صادق عليه السلام فرمود : وإن كان محمّديّاً علويّاً فاطميّاً .

 گرچه نسل و نژادش محمّدى ، علوى و فاطمى باشد .(150)

    در روايت ديگرى آمده : امام سجّاد عليه السلام به اصمعى فرمودند :

 يا أصمعي ! إنّ اللَّه تعالى خلق الجنّة لمن أطاعه ولو كان عبداً حبشيّاً ، وخلق النار لمن عصاه ولو كان شريفاً قرشيّاً .

 اى اصمعى ! همانا خداى متعال بهشت را آفريد براى كسى كه از او اطاعت نمايد ، گرچه او غلامى حبشى باشد ، و آتش را براى كسى آفريد كه از او نافرمانى نمايد ، گرچه او فرد شريف قرشى باشد .(151)

    نويسنده ‏رحمه الله گويد : همان گونه كه پيداست همه اين احاديث به طور تعليق وارد شده ، بديهى است كه تعليق قضيّه ذاتاً ملازم با وقوع آن و عدم وقوعش نيست ، به همين جهت موجب كاستى و نقصان شأن معلّق عليه نخواهد شد .

    2 - آنچه كه به نحو مفهوم يا مانند آن وارد شده است :

    از جمله اين آيه شريفه است كه مى ‏فرمايد :

 «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلا يَتَساءَلُونَ »(152) ؛

 «در آن روز هيچ يك از پيوندهاى خويشاندى ميان آنها نخواهد بود و از يكديگر تقاضاى كمك نخواهند كرد»

    در پاسخ مفهوم اين آيه بايد گفت : همچنان كه در مسند فاطمه صلوات اللَّه عليها آمده ، اين آيه تفسير شده به زمانى كه حضرت قائم ارواحنا فداه قيام و ظهور مى ‏نمايد كه در آن زمان برادران دينى از همديگر ارث خواهند برد(153) ، ولى برادران ولادتى از همديگر ارث نمى‏ برند ، و اين است فرمايش خداوند متعال كه مى ‏فرمايد :

 «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ »(154) ؛ «به راستى مؤمنان رستگار شدند» .

 «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُم يَوْمَئِذٍ وَلايَتَساءَلُون »(155) .

 «در آن هنگام كه در «صور» دميده شود هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها نخواهد بود ، و از يكديگر تقاضاى كمك نخواهند كرد» .(156)

    بنابراين ، آيه ربطى به بحث ما ندارد .

    از جمله مواردى كه به نحو مفهوم وارد شده؛ روايتى است كه از پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم نقل شده كه حضرتش خطاب به دخت گرامى خويش فاطمه زهرا عليها السلام و همسر والامقامش خديجه كبرى عليها السلام مى ‏فرمايد :

 يا فاطمة ابنة محمّد صلى الله عليه وآله وسلم ! لا أغنى عنك من اللَّه شيئاً . ويا خديجة ابنة خويلد ! لا أغنى عنك من اللَّه شيئاً .

 اى فاطمه دختر محمّد ! هيچ چيزى را از خدا بى‏نياز مگردان . و اى خديجه دختر خويلد ! هيچ چيزى را از خدا بى‏نياز مگردان .

    از جمله : روايتى است كه شيخ صدوق رحمه الله در كتاب «معانى الأخبار» در باب معناى روايتى كه گويد: «فاطمه عليها السلام عفّت و پاكدامنى نمود پس خداوند آتش را بر فرزندانش حرام كرد» آورده كه حسن بن موسى وشّاء بغدادى گويد :

    من در خراسان در محضر امام رضا عليه السلام بودم ، در محفل آن حضرت ، زيد بن موسى نيز حضور داشت ، زيد با گروهى از مجلس سخن گفته و بر آنها فخر مى‏ فروخت و مي گفت : ما چنينيم ، ما چنانيم .

    امام رضا عليه السلام نيز با گروه ديگرى سخن مى‏ فرمودند ، در اين اثنا سخن زيد را شنيد و رو به او كرد و فرمود :

 اى زيد ! آيا سخن بقّالهاى شهر كوفه تو را فريب داده كه گويند :

 إنّ فاطمة عليها السلام أحصنت فرجها فحرّم اللَّه ذرّيّتها على النار ، واللَّه ، ما ذلك إلّا للحسن والحسين و ولد بطنها خاصّة .

 «همانا فاطمه عليها السلام چون عفّت ورزيد و پاكدامن بود خداوند ذريّه و فرزندان او را بر آتش حرام فرموده است» ، (گمان مى ‏کنى كه تو هم شامل اين مطلب هستى ؟!) سوگند به خدا ! اين روايت اختصاص به امام حسن و امام حسين عليهما السلام دارد و مخصوص فرزندان بلافصل آن بزرگوار است .

 مگر مى ‏شود كه موسى بن جعفر عليهما السلام خدا را اطاعت كند و روزش را با روزه و شبش را با عبادت سپرى كند و تو خدا را معصيت نمايى ، آنگاه روز قيامت هر دو (در پيشگاه خداوند) برابر باشيد ! يعنى تو نزد خداوند متعال از او گرامى‏ تر هستى ؟!

 همانا امام سجّاد عليه السلام فرمود :

 لمحسننا كفلان من الأجر ولمسيئنا ضعفان من العذاب .

 پاداش نيكوكاران از خاندان ما دو برابر و كيفر گنهكاران ما نيز دو برابر خواهد بود.

    حسن وشّاء گويد : سپس امام رضا عليه السلام رو به من كرد و فرمود :

 اى حسن ! اين آيه را چگونه مى‏ خوانيد :

 « قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ » (157) ؛

 «فرمود: اى نوح! او از اهل تو نيست او عمل غير صالحى است» ؟

    عرض كردم : برخى از مردم چنين مى‏ خوانند : «إنّه عملٌ غيرُ صالح» ، و برخى از آنها «إنّه عملُ غير صالح» مى‏ خوانند ، پس كسى كه «عملُ غير صالح» بخواند در واقع او را از پدرش ندانسته است .(158)

    حضرت فرمود :

 كلاّ لقد كان إبنه ، لكن لمّا عصى اللَّه عزّوجلّ نفاه اللَّه عن أبيه ، كذا من كان منّا لم يطع اللَّه عزّوجلّ فليس منّا ، و أنت إذا أطعت اللَّه فأنت منّا أهل البيت .

 هر گز چنين نيست ، بلكه او فرزندش بود؛ ولى وقتى كه خداى را معصيت و نافرمانى نمود ، خداوند او را از پدرش ندانست ، همچنين است هر كه از خانواده ما خدا را اطاعت نكند از ما نخواهد بود ، ولى تو اگر خدا را اطاعت كنى ، از ما اهل بيت خواهى بود .(159)

    از جمله اين موارد ، روايتى است كه در كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام» نقل شده كه :

    اسماعيل، فرزند امام صادق ‏عليه السلام به پدر بزرگوارش عرض كرد: پدرجان ! نظر شما در مورد كيفر گنهكاران از ما خانواده و غير ما چيست ؟

    حضرت در پاسخ ، اين آيه شريفه را تلاوت فرمود :

 «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَلا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءً يُجْزَ بِهِ»(160)؛

 « (اين برتريها) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نيست ، هر كس عمل بدى انجام دهد ، مجازات و كيفر داده مى ‏شود» .(161)

    نويسنده رحمه الله گويد : در پاسخ به اين دو روايت گفته شده :

    اينكه امام عليه السلام فرمود : «خداوند ذريّه آن حضرت را بر آتش حرام كرد» منظور امام حسن و امام حسين عليهما السلام است ؛ از اين مطلب عدم حرمت بر مطلق فرزندان آن حضرت ثابت نمى ‏شود جز با مفهوم كه آن نيز ثابت نشده است .

    و همچنين از اين كه پاداش امام موسى بن جعفر عليهما السلام با افراد گنهكار از مطلق فرزندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم در روز قيامت به جهت كيفر عملشان برابر نخواهد بود ؛ ثابت نمى ‏کند كه غير او با آتش مجازات شوند ، اين هم مانند فقره قبل ثابت نشده است .

    و اينكه حضرت مى ‏فرمايد : «كيفر گنهكاران از ما خاندان دو برابر خواهد بود» اين اعمّ از كيفر و مجازات دنيوى و اخروى است .

    و اينكه حضرت مى ‏فرمايد : «هر كه از ما خانواده خدا را اطاعت نكند ، از ما نخواهد بود» منظور حضرت نفى رخصت بر گناه است ، يعنى براى آنها در مورد گناه ، اجازه و رخصت داده نشده است ؛ نه اينكه گناه نموده و تا روز مرگ به اين حال باشند .

    از طرفى ، خداوند متعال مى ‏فرمايد : « مَنْ يَعْمَلْ سُوءً يُجْزَ بِهِ »(162) ؛ «هر كس عمل بدى انجام دهد ، كيفر داده مى ‏شود» ، اين آيه با سخنى از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم تفسير شده كه حضرتش مى ‏فرمايد :

 أبشروا وقاربوا وسدّدوا أنّه لايصيب أحداً منكم مصيبة إلّا كفّر اللَّه بها خطيئته حتّى الشوكة يشاكها أحدكم في قدمه .

 مژده باد شما را ! در اُمورتان ميانه ‏رو بوده و در انجام اعمالتان راست و استوار باشيد ! كه مصيبتى به يكى از شما نمى‏ رسد جز آنكه خداى متعال به سبب آن مصيبت خطاى او را مى‏ بخشد ، حتّى خارى كه به پايتان مى‏ رود در برابر كيفر گناهانتان مى‏ باشد .

    در كتاب شريف «كافى» مى‏ خوانيم : امام باقر عليه السلام فرمود :

 إنّ اللَّه تعالى إذا كان من أمره أن يكرم عبداً وله ذنب ابتلاه بالسقم ، فإن لم يفعل ذلك له ابتلاه بالحاجة ، فإن لم يفعل ذلك به شدّد عليه الموت ليكافيه بذلك الذنب ، الحديث .

 هنگامى كه خداى متعال بخواهد بنده اى را گرامى بدارد و حال آنكه او مرتكب گناه شده است او را به بيمارى گرفتار مى ‏کند ، و اگر اين كار را انجام ندهد به نيازمندى مبتلايش مى ‏نمايد، و اگر اين را هم انجام ندهد؛ (سكرات) مرگ را بر او سخت مى ‏نمايد تا بدين وسيله گناهش را جبران كند ...(163)

    اينك مى‏ گوييم : بنابراين ، بعيد نيست كه ذريّه پاك و پاكيزه پيش از مرگشان - گرچه به اندازه مدّت دوشيدن شتر باشد - موفّق به توبه باشند ، همچنان كه به اين مطلب در تفسير فرمايش خداى متعال اشاره شده كه مى ‏فرمايد : « فَلا تَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ »(164) ؛ «پس جز به آيين اسلام از دنيا نرويد» ، و اين به جهت اكرام و تعظيم پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم است .

    به همين جهت، در رواياتى از ائمّه معصومين عليهم السلام از تنقيص و تحقير ذريّه نهى شده ، آنجا كه مى ‏فرمايد :

 مهلاً ! ليس لكم أن تدخلوا فيما بيننا إلّا بسبيل الخير .(165)

 خاموش باشيد ! شما حق نداريد در اُمور مربوط به ما خاندان وارد شويد ، جز از راه خير .

    ابن بطريق نيز در كتاب «العمده» روايتى را از «تفسير ثعلبى» نقل مى ‏کند كه : زيد بن علىّ بن الحسين از پدران بزرگوارش عليهم السلام روايت مى ‏کند كه حضرت على عليه السلام مى ‏فرمايد :

 از رشك و حسد مردم نسبت به خودم ، به رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شكوه نمودم.

 رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :

 أما ترضى أن تكون رابع أربعة ، أوّل من يدخل الجنّة أنا وأنت والحسن والحسين وأزواجنا عن أيماننا وعن شمائلنا ، وذرّيّاتنا خلف أزواجنا ، وشيعتنا خلف ذرّيّاتنا .

 آيا خشنود نيستى كه يكى از اين چهار نفر باشى ؟! نخستين كسانى كه وارد بهشت مى‏ شوند عبارتند از : من ، تو ، حسن و حسين ، و همسران ما در سمت راست و چپ ما هستند و ذريّه و فرزندان ما پشت سر همسرانمان ، و شيعيان ما پشت سر ذريّه و فرزندان ما هستند .(166)

 


109) سوره ضحى ، آيه 11 .

110) اين روايت در «ينابيع الحكمة : 220/3 ح 22» از «جامع الأخبار» نقل شده است .

111) در مصدر چنين آمده : پاداش او بهشت است .

112) الفضائل : 135 (با اندكى تفاوت) ، بحار الأنوار : 295/36 ضمن ح 124 .

113) اين روايت در ينابيع الحكمة : 220/3 ح 23 از «جامع الأخبار» نقل گرديده است .

114) مقتل خوارزمى : 100 .  

115) المستدرك : 376/12 ح 8 .  

116) اين روايت در «ينابيع الحكمة : 220/3 ح 24» به نقل از «فضائل السادات» آمده است .

117) سوره كهف ، آيه 82 .

118) كشف الغمّة : 162/2 ، امالى طوسى : 273 ح 52 مجلس 10 ، بحار الأنوار : 203/27 ح 4 .

    در «كشف الغمّة : 51/1» در حديثى از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه حضرتش فرمودند: آگاه باشيد! همانا خداوند متعال اقوام و گروه‏ هايى را به جهت پدرانشان ياد فرموده ، و فرزندان به احترام پدران مورد احترام قرار گرفته اند ، آنجا كه خداوند مى ‏فرمايد : «و كانَ أَبُوهُما صالِحاً» به راستى پدر بزرگوارم از پدران گرامى‏ آش نقل فرموده كه: اين فرزند ، دهمين فرزند بوده ، در حالى كه ما از خاندان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم هستيم ، پس به خاطر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم احترام ما را نگه داريد .

119) مصباح كفعمى : 55 ، بحار الأنوار : 42/86 .

120) مصباح المتهجّد : 107 ، صحيفه مهديّه : 410 .  

121) بحار الأنوار : 110/98 .  

122) بحار الأنوار : 99/90 ، صحيفه مهديّه : 500 .

    گفتنى است كه : اين تعبير در دعاهاى زيادى آمده كه برخى را به اختصار نقل مى ‏نماييم :

    الف - دعاى شب اوّل ماه مبارك رمضان : «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلى آلِهِ الطَّاهِرينَ ، وَذُرِّيَّتِهِ أَجْمَعينَ» ؛ خداوندا! بر محمد و خاندان پاكش و همه فرزندانش درود فرست . «بحار الأنوار : 296/97» .

    ب - تعقيب نماز مغرب : «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ النَّبيِّ وَعَلى ذُرِّيَّتِهِ وَعَلى أَهْلِ بَيْتِهِ» ؛ خداوندا! بر محمد و پيامبر و بر فرزندان و خاندانش درود فرست . «بحار الأنوار : 97/86» .

    ج - پس از نماز صبح و نماز مغرب : «أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَذُرّيَّتِهِ» ؛ خداوندا! بر محمد و فرزندانش درود فرست . «بحار الأنوار : 95/86 ح 3 و 58/94 ح 38» .

123) الفقيه : 205/2 .

124) عيون اخبار الرضا عليه السلام : 51/2 ، بحار الأنوار : 218/96 ح 3 .

125) امالى طوسى : 350 ح 62 مجلس 12 ، بحار الأنوار : 195/38 ح1 . اين حديث را خوارزمى نيز در «المناقب : 361 ح 373» نقل كرده است .

126) الكافى : 135/3 ، بحار الأنوار : 360/18 ذيل ح 66 و 242/82 ح 1 .

127) مكارم الأخلاق : 148 ، بحار الأنوار : 423/66 ذيل ح 37 .

128) العمدة : 52 ح 49 ، بحار الأنوار : 228/26 ح 8 .

129) علل الشرائع : 179/1 ح 6 ، بحار الأنوار : 50/8 ح 58 و 14/43 ح 11 .

130) جزرى در «النهاية : 137/4» مى ‏نويسد: در وصف على ‏عليه السلام آمده: او انزع بطين است ، گفته شده: معنايش اين است كه از شرك دور و سرشار از علم و ايمان است .

131) عيون اخبار الرضا عليه السلام : 47/2 ح 182 ، بحار الأنوار : 79/27 ح 52/35 13 ح 6 و 101/68 ح 9 ، امالى طوسى : 293 ح 17 مجلس 11. اين روايت را علّامه مجلسى ‏رحمه الله در ج : 78/40 سطر 9 از «فردوس الأخبار»، و ديلمى رحمه الله در «إرشاد القلوب : 83/2» نقل كرده اند.

132) سندان: افزارى آهنى كه آهنگران ، مسگران و زرگران بر روى آن با پتك يا چكش فلز را بكوبند . (فرهنگ معين : 1929/2)

133) سوره احزاب ، آيه 33 .

134) الإثنا عشريّة : 425 ، فضائل السادات : 240 .

135) بشارة المصطفى : 139 ، بحار الأنوار : 58/43 سطر 12 و 122/100 ضمن ح 28 .

136) جامع الأحاديث قمى : 18 ، بحار الأنوار : 234/96 ح 33 ، مستدرك الوسائل : 79/2 ح 21 . نظير اين روايت در «امالى طوسى : 335 ح 18 مجلس 12» نيز نقل شده است .

137) كامل الزيارات : 41 ح 4 ، بحار الأنوار : 123/100 ح 31 .

138) در امالى آمده است : «أهل بيتي» .

139) امالى صدوق : 461 ح5 مجلس 60 ، امالى طوسى : 423 ح4 مجلس 15 ، بحار الأنوار : 227/26 ح1 ، كشف الغمّه : 399/1 .

140) جامع الأخبار : 393 ح 4 . اين روايت در مستدرك الوسائل : 376/12 ح 8 از «الدرّة الباهرة» نقل شده است .

141) الكافى : 85/8 ح 45 . در پاورقى روايت از «مرآة العقول» آمده كه علّامه مجلسى‏ رحمه الله در توضيح اين روايت مى‏ گويد: منظور امام باقرعليه السلام اين است كه همان گونه كه آن مرد در مورد دخترانش قضاوت و داورى نكرد بلكه كار آنها را به خدا واگذار نمود ، شما نيز حق نداريد ميان ما كه هر دو از فرزندان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم هستيم قضاوت و داورى كنيد ، بلكه بايستى بدين جهت به هر دو احترام نماييد .

    علّامه مجلسى ‏رحمه الله اين روايت را در بحار الأنوار : 488/14 ح 3 از «قصص الأنبياء» نقل كرده است .

142) المناقب المرتضويّة : 97 ، احقاق الحقّ : 191/9 .

143) مختصر البصائر : 32 ، بحار الأنوار : 291/26 ح 46/5351 ح 20 و 192/57 ح 138 ، تفسير برهان : 294/1 ح 3 . اين حديث را استرآبادى رحمه الله در «تأويل الآيات : 116/1 ح 30» نقل كرده است .

144) اين حديث را خوارزمى در «المناقب : 332» نقل كرده است .

145) عيون اخبار الرضا عليه السلام : 61/2 ح 239 ، بحار الأنوار : 302/39 ذيل ح 113 و 221/96 ح 11 .

146) علل الشرائع : 487/2 ضمن ح3 ، بحار الأنوار : 222/65 ح3 .

147) امالى صدوق : 370 ح 3 مجلس 49 ، بحار الأنوار : 218/96 ح 4 .

148) مطمر: شاقول ، ريسمان بنايى .

149) معانى الأخبار : 204 ح 2 ، بحار الأنوار : 179/46 ح 38 .

150) معانى الأخبار : 204 ضمن ح 1 ، بحار الأنوار : 179/46 ح 4/69 37 ضمن ح 4 و 132/72 ح 6 .

151) بحار الأنوار : 46/82 .

152) سوره مؤمنون ، آيه 101 .

153) در روايت وارد شده است كه : «يرث الأخ أخاه في الأظلّة» .

154) سوره مؤمنون ، آيه 1 و 101 .

155)  سوره مؤمنون ، آيه 1 و 101 .

156) دلائل الإمامة : 484 ضمن ح 85 ، محجّة البيضاء : 146 .

157) سوره هود ، آيه 46 .

158) نويسنده رحمه الله گويد : منظور حضرت ، قرائت آيه به نحو اضافه است .

159) معانى الأخبار : 104 ح1 ، عيون اخبار الرضا عليه السلام : 234/2 ح1 ، بحار الأنوار : 221/96 ح 14 .

160) سوره نساء ، آيه 123 .

161) عيون اخبار الرضا عليه السلام : 236/2 ح 5 ، بحار الأنوار : 176/46 ح 29 و 221/96 ح 13 .

162) سوره نساء ، آيه 123 .

163) الكافى : 444/2 ح 1 .  

164) سوره بقره ، آيه 132 .  

165) بحار الأنوار : 178/46 ح 36 .  

166) العمدة : 262 ، تاريخ ابن عساكر : 318/4 ، الكشّاف : 22/3 ، كنز العمّال : 218/6 ، مستدرك الحاكم : 151/3 ، الصواعق المحرقة : 232 ، اسعاف الراغبين : 141 ، فرائد السمطين : 42/2 ، مقتل خوارزمى : 109 ، ينابيع المودّة : 269 ، إحقاق الحقّ : 223 - 219/9 .

 

    بازدید : 9989
    بازديد امروز : 635
    بازديد ديروز : 45443
    بازديد کل : 128470252
    بازديد کل : 89325075