امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
آداب دعا

آداب دعا

    حال كه اهميّت دعا كردن و آثار شگفت‏ آور آن با اين گفتار روشن گرديد و نيز اين مطلب فهميده شد كه اگر دعاكننده آداب دعا را مراعات كند به حاجت خود مى‏ رسد ، به بيان آداب دعا مى‏ پردازيم :

    در كتاب «المختار من كلمات الإمام المهدي عليه السلام» نقل كرده است :

    «آداب دعا را رعايت كنيد و بنگريد چه كسى را مى‏ خوانيد ؟ و چگونه و براى چه دعا مى ‏كنيد ؟ و در مورد آنچه سئوال و درخواست مى‏ كنيد تفكّر و تأمّل كنيد كه چه چيزى درخواست مى‏ كنيد ، چه مقدار و براى چه آن را مى طلبيد؟

    به راستى كه دعا طلب اجابت تمام خواسته ‏هاى شما براى حضرت حق ، و خالص شدنِ روح و روان در مشاهدۀ پروردگار است . همانا دعا ، برداشتن همه اختيارات از خود و تسليم همۀ امور باطنى و ظاهرى به خداى قادر متعال است . حال اگر شرط دعا را بجا نياورديد نبايد منتظر اجابت آن باشيد ؛ همانا خداوند پنهان و آشكار را مى ‏داند پس شايد خدا را به چيزى مى‏ خوانيد كه خداوند از درون شما خلاف آن را مى ‏داند .

    بدانيد كه اگر خدا ما را به دعا امر نمى‏ كرد و ما خدا را با اخلاص مى‏ خوانديم ، خداوند با اجابت خود به ما تفضّل مى ‏كرد ، پس حالا كه به دعا امر نموده و ضامن شده اجابت را براى كسى كه با شرايط آن خدا را بخواند ، چگونه خواهد بود ؟»(53)

    سپس مى‏ گويد : «آداب دعا عبارتند از :

 

    اوّل : شروع كردن با نام خداوند .

    حضرت رسول صلى الله عليه وآله وسلم فرمود :

 لا يردّ دعاء أوّله «بسم الله الرّحمن الرّحيم» .(54)

 دعايى كه با «بسم الله الرحمن الرحيم» شروع شود ، رد نمى شود .

 

    دوّم : دعا با حمد و ستايش خداوند باشد .

    مولاى ما حضرت امام صادق عليه السلام فرموده است :

 كلّ دعاء لا يكون قبله تحميد فهو أبتر .(55)

 هر دعايى كه قبل از آن حمد و سپاس خداوند نباشد ، ناقص است و نتيجه ندارد .

    در نامه اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شده است :

 اوّل ستايش و بعد درخواست‏ كردن و طلب ‏نمودن از خداوند. بنابراين، هنگامى كه خداى عزّوجلّ را خواندى او را حمد و ثنا بگو و ستايش كن و تمجيد نما.

 راوى مى‏ گويد : گفتم : چگونه او را تمجيد كنم ؟

 فرمود : مى‏ گويى :

 يا مَنْ أَقْرَبُ إِلَيَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ ، يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ ، يا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلى ، يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ .

 اى كسى كه از رگ گردن به من نزديك‏ترى؛ اى كسى كه ميان انسان و قلبش حايل مى‏ شوى؛ اى كسى كه در چشم ‏انداز بلندى هستى ؛ اى كسى كه هيچ چيزى مانند تو نيست .(56)

 

    سوّم : صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام .

    پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مى‏ فرمايد :

 صلاتكم عليّ إجابة لدعائكم ، وزكاة لأعمالكم .(57)

 صلوات فرستادن شما بر من ، هم باعث اجابت دعاهاى‏ تان است و هم سبب پاكى اعمال‏تان مى‏ گردد .

    مولاى ما امام صادق عليه السلام فرمود :

 لايزال الدعاء محجوباً حتّى يصلّي على محمّد وآل محمّد .(58)

 دعا پيوسته در حجاب است تا اينكه بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام صلوات فرستاده شود .

    و نيز فرموده ‏اند :

 من كانت له إلى اللَّه عزّوجلّ حاجة فليبدأ بالصلاة على محمّد وآله ، ثمّ يسأله حاجته ، ثمّ يختم بالصلاة على محمّد وآل محمّد ، فإنّ اللَّه أكرم من أن يقبل الطرفين ويدع الوسط ، إذا كانت الصلاة على محمّد وآل محمّد لا تحجب عنه .(59)

 هر كسى كه حاجتى از خداوند بخواهد ، بايد با صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام آغاز كند ، سپس حاجتش را بخواهد و آن را با صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام به پايان برساند ؛ زيرا خداوند بزرگوارتر از آنست كه ابتدا و انتهاى دعا را قبول كند ؛ ولى وسط آن را رها كند و قبول ننمايد ، زمانى كه بر محمّد و آل محمّد عليهم السلام صلوات فرستاده شود از او محجوب نمى‏ شود .

 

    چهارم : طلب شفاعت كردن است .

مولاى ما امام كاظم عليه السلام فرمود :

 زمانى كه حاجتى از خدا داشتى بگو :

 أَللَّهُمَّ إِنّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ ، فَإِنَّ لَهُما عِنْدَكَ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ ، وَقَدْراً مِنَ الْقَدْرِ ، فَبِحَقِّ ذلِكَ الشَّأْنِ وَبِحَقِّ ذلِكَ الْقَدْرِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَأَنْ تَفْعَلَ بي كَذا وَكَذا... .

 خدايا ؛ من از تو درخواست مى‏ كنم به حقّ محمّد و على ، زيرا كه آن دو بزرگوار در پيشگاه تو شأن و منزلتى و قدر و ارزشى دارند . پس به آن شأن و مقامى كه نزد تو دارند بر ايشان صلوات بفرست و اين خواسته را براى من انجام بده .

 به درستى هنگامى كه روز قيامت فرا رسد هيچ فرشتۀ مقرّبى و هيچ پيامبر مرسلى و هيچ مؤمن آزموده شده ‏اى باقى نمى‏ ماند مگر اينكه در آن روز محتاج به شفاعت اين دو بزرگوار باشند .(60)

و براى اين كه حاجت‏ها برآورده شود و به خواستۀ خود برسيم ، به ناچار بايد به پيشگاه خداوند عزّ وجلّ وسيله‏ اى را تقديم كنيم . به تحقيق كه خداوند ما را به اين امر دستور داده و فرموده است : «وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»(61) ؛ «به سوى او وسيله‏ اى بجوييد» ، و هيچ وسيله اى مقرّب‏تر و ارزشمندتر از محمّد و آل محمّد صلّى اللَّه عليهم وسلّم نيست و آن ، شفاعت است .

    در زيارت جامعۀ كبيره آمده است :

 أَللَّهُمَّ إِنّي لَوْ وَجَدْتُ شُفَعاءَ أَقْرَبَ إِلَيْكَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الْأَخْيارِ ، اَلْأَئِمَّةِ الْأَبْرارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائي... .

 خدايا؛ هر آينه اگر من شفيعانى مقرّب‏تر و آبرومندتر از محمّد و اهل بيت نيكوكردار و بزرگوارش كه پيشوايان خيرخواهند نزد تو پيدا مى‏ كردم آنها را شفيع خود قرار مى ‏دادم... .

    از سويى نصّ صريح روايات دلالت مى ‏كند كه «وسيله» ، همان ائمّه عليهم السلام هستند و اين منافاتى ندارد با اين كه ما «وسيله» را به نردبان و يا غير آن تفسير كنيم . (چون منظور از نردبان در اينجا وسيلۀ ترقّى و پيشرفت است) .

    در روايتى از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمده است :

 هم العروة الوثقى والوسيلة إلى اللَّه .(62)

 آنان - يعنى اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام - دست‏ آويز محكم و قابل اطمينان و وسيله هستند به سوى پروردگار .

 سپس اين آيه را قرائت فرمودند :

 «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»(63) .

 اى ايمان آورندگان ؛ تقواى الهى پيشه كنيد و به سوى او وسيله‏ اى جستجو كنيد .

    شايد دو صفتِ ايمان و تقوا شرط لازم براى به دست آوردن وسيله به سوى خداوند متعال  باشد ، همان طور كه وسيله بدون اين دو سودى ندارد .

    بنابراين ، هنگامى كه اين دو صفت جمع شدند ، وسيله سود مى ‏بخشد؛ چون ولايت وجود نخواهد داشت مگر با ايمان و تقوا .

 

    پنجم : اعتراف به گناهان است .

    در روايتى كه از مولاى ما امام صادق عليه السلام نقل شده ، مى‏ فرمايد:

 إنّما هي المدحة ، ثمّ الإقرار بالذنب ثمّ المسألة ؛ واللَّه ما خرج عبد من ذنب إلّا بالإقرار .(64)

 به درستى كه دعا عبارت است از ثناى خدا و بعد اقرار به گناه و بعد از آن سئوال و درخواست . به خدا قسم هيچ بنده‏ اى از گناه خارج نمى شود مگر با اقرار به گناهش (نزد خداى متعال) .

 

    ششم : اين كه دعا از روى غفلت و بيهودگى نباشد ، بلكه با روى آوردن دل و توجّه باشد . همان طور كه امام صادق عليه السلام فرمودند :

 إنّ اللَّه لايستجيب دعاء بظهر قلب ساه ، فإذا دعوت فأقبل بقلبك ، ثمّ استيقن الإجابة .(65)

 خداوند دعاى شخص غافل را اجابت نمى‏ كند . بنابراين ، زمانى كه دعا كردى ، با توجّه و حضور قلب دعا كن ، سپس به اجابت آن يقين داشته باش .

    چون غافل ، در حقيقت دعا كننده نيست و دعا واقع نمى‏ شود مگر با توجّه قلب به سوى كسى كه خوانده مى شود .

 

    هفتم : پاك بودن غذا و نوشيدنى و لباس .

    چون دعاى صالح از عمل صالح و درست است ، و چگونه صلاح و درستى با حرام و ناپاكى جمع خواهد شد ؟ اين سخن خداوند تبارك و تعالى : «يا أَيَّهُا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَاعْمَلُوا صالِحاً»(66) ؛ «اى فرستادگان الهى؛ از پاكيزه ‏ها بخوريد و عمل صالح و شايسته انجام دهيد» ، دلالت مى ‏كند بر ارتباط تنگاتنگ بين عمل صالح و خوراك حلال و پاك .

    رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى ‏فرمايد :

 من أحبّ أن يستجاب دعاؤه فليطيّب مطعمه ومكسبه .(67)

 كسى كه دوست دارد دعايش اجابت شود بايد خوراك و كسب و كارش حلال باشد .

    در حديث ديگرى آمده است :

 طهّر مأكلك ، ولا تدخل في بطنك الحرام .(68)

 طعام و خوراكت را پاك كن ، و در شكم خود حرام را داخل نكن .

    در حديث ديگرى آمده است :

 أطب كسبك تستجاب دعوتك ؛ فإنّ الرجل يرفع اللقمة إلى فيه حراماً فما تستجاب له أربعين يوماً .(69)

 كسب و كار و درآمد خود را پاك كن تا دعايت اجابت شود ؛ همانا شخصى كه لقمه حرامى را در دهانش مى‏ برد تا چهل روز دعايش به اجابت نمى‏ رسد .

    در حديث قدسى آمده است :

 فمنك الدعاء وعليّ الإجابة، فلا تحجب عنّي دعوة إلّا دعوة آكل الحرام.(70)

 از تو دعاكردن و از من اجابت آن ؛ هيچ دعايى از من محجوب نمى‏ شود مگر دعاى كسى كه حرام مى‏ خورد .

    مولاى ما امام صادق عليه السلام مى فرمايد :

 من سرّه أن يستجاب دعاؤه فليطيّب كسبه .(71)

 كسى كه دوست دارد دعايش به اجابت رسد ، بايد كسب و كار و درآمد خود را پاك كند.

    در روايت ديگرى مى ‏فرمايد :

 إذا أراد أحدكم أن يستجاب له  فليطيّب كسبه ، وليخرج من مظالم الناس ، وإنّ اللَّه لا يرفع دعاء عبد وفي بطنه حرام ، أو عنده مظلمة لأحد من خلقه .(72)

 زمانى كه يكى از شما بخواهد دعايش اجابت شود بايد كسب و كارش را پاك كند و حقّ مردم در گردنش نباشد ؛ چون خداوند دعاى بنده‏ اى را كه در شكمش غذاى حرام باشد ، و حقّ احدى از مردم بر گردن او باشد ، بالا نمى‏ برد .

 

    هشتم : پرداخت حقّ مردم كه بر گردن دعا كننده باشد .

    مولاى ما امام صادق عليه السلام فرمودند :

 إنّ اللَّه عزّوجلّ يقول : وعزّتي وجلالي لا اُجيب دعوة مظلوم دعاني في مظلمة ظلمها ، ولأحد عنده مثل تلك المظلمة .(73)

 به راستى خداوند متعال مى‏ فرمايد : به عزّت و جلالم سوگند ، دعاى مظلومى را كه به او ظلم شده و مرا در مورد آن مى‏ خواند در حالى كه خودش همان ظلم را در حق ديگرى كرده است ، هرگز اجابت نمى‏ كنم .

    و مولاى ما امير المؤمنين عليه السلام فرمودند :

 إنّ اللَّه أوحى إلى عيسى بن مريم : قل للملإ من بني اسرائيل : ... إنّي غير مستجيب لأحد منكم دعوة ولأحد من خلقي قبله مظلمة .(74)

 خداوند به عيسى بن مريم وحى فرستاد : به همۀ بنى‏ اسرائيل بگو : ... من دعاى يكى از شما را در حالى كه براى يكى از بندگانم در گردن او حقّى باشد ، اجابت نمى ‏كنم .

 

    نهم : ترك گناهى كه مانع از برآوردن حاجت مى ‏شود .

    امام باقر عليه السلام مى ‏فرمايد :

 إنّ العبد يسأل الحاجة فيكون من شأنه قضاؤها إلى أجل قريب ، أو إلى وقت بطي‏ء فيذنب العبد ذنباً ، فيقول اللَّه تبارك وتعالى للملك : لاتقض حاجته وأحرمه إيّاها ، فإنّه تعرّض لسخطي واستوجب الحرمان منّي .(75)

 همانا بنده ‏اى حاجتى را از خدا طلب مى‏ كند و امكان دارد حاجتش زود برآورده شود يا به تأخير بيفتد ؛ در اين هنگام ، بنده گناهى انجام مى ‏دهد كه خداوند تبارك و تعالى به ملك دستور مى‏ دهد : حاجتش را برآورده مكن و او را از آن محروم گردان چون او خود را در معرض غضب من قرار داده و موجب محروميّت از من شده است .

 

    دهم : خوش ‏گمان بودن به اجابت دعا .

    مقصود از آن ، طلب يقين است به اين كه خداوند خلف وعده نمى‏ كند ؛ زيرا در كلام خود به دعا امر كرده و مستجاب شدن آن را تضمين نموده است : « اُدْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ »(76) ؛ «مرا بخوانيد ، تا اجابت كنم شما را» ، و خداوند خلف وعده نمى‏ كند ؛ همان گونه كه در قرآن به آن تصريح كرده است :

 «وَعْدَ اللَّهِ لايُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لايَعْلَمُونَ» (77) .

 اين وعدۀ خداوند است ؛ خداوند خلاف وعده‏ اش رفتار نمى‏ كند ؛ ولى بيشتر مردم نمى‏ دانند .

  خداوند چگونه خلف وعده كند در حالى كه بى‏ نياز ، توانا ، بسيار رحم‏ كننده ، مهربان و بزرگوار است ؟ در حديث آمده است:

 فإذا دعوت فأقبل بقلبك ثمّ استيقن الإجابة (78) . (79)

 زمانى كه دعا مى‏ كنى، با تمام وجود خدا را بخوان، سپس يقين به اجابت داشته باش .

 

    يازدهم : اصرار و پافشارى در دعا .

    علّامۀ مجلسى‏ رحمه الله اين مورد را از آداب دعا شمرده و فرموده است : در وحى قديم چنين آمده است :

 لاتملّ من الدّعاء ، فإنّي لا أملّ من الإجابة .(80)

 از دعا كردن خسته مشو ؛ زيرا من از اجابت خسته نمى‏ شوم .

    عبدالعزيز طويل از امام صادق عليه السلام روايت كرده است :

 إنّ العبد إذا دعا لم يزل اللَّه في حاجته ما لم يستعجل .(81)

 همانا بنده وقتى دعا مى‏ كند ، خداوند پيوسته در برآوردن حاجتش مى ‏باشد مادامى كه شتابزدگى نكند .

    همچنين از آن حضرت روايت شده است :

 إنّ العبد إذا عجّل فقام لحاجته ، يقول اللَّه تعالى : استعجل عبدي أتراه يظنّ أنّ حوائجه بيد غيري .(82)

 بنده وقتى عجله داشته باشد و برآوردن حاجتش را به سرعت بخواهد ، خداوند مى‏ فرمايد : بنده‏ ام شتاب كرد ، آيا گمان مى‏ كند حاجت هايش به دست غير من است ؟

    رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى ‏فرمايد :

 إنّ اللَّه يحبّ السائل اللحوح .(83)

 همانا خداوند ، درخواست كننده‏ اى را كه اصرار كند ، دوست دارد .

    وليد بن عقبه هجرى مى‏ گويد : از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود:

 واللَّه ، لا يلحّ عبد مؤمن على اللَّه في حاجة إلّا قضاها له .(84)

 به خدا سوگند ؛ بنده مؤمن در حاجتى اصرار نمي ‏كند مگر اين كه خدا آن را برآورده مى كند .

    ابو الصباح از امام صادق عليه السلام روايت كرده است :

 إنّ اللَّه كره إلحاح الناس بعضهم على بعض في المسألة ، وأحبّ ذلك لنفسه ، إنّ اللَّه يحبّ أن يسأل ويطلب ما عنده .(85)

 به راستى كه خداوند اصرار بعضى از مردم را به بعضى ديگر در مورد خواسته‏ هايشان ناپسند مى ‏داند ، ولى اين را در مورد خودش دوست دارد ؛ همانا خداوند دوست دارد كه آنچه نزد او است درخواست و طلب شود .

    از احمد بن محمّد بن ابو نصر روايت شده كه گويد :

    به ابا الحسن عليه السلام گفتم : فدايت شوم ، من از فلان سال تاكنون حاجتى را از خداوند خواستم و در حال حاضر به دليل تأخير در برآورده شدن آن ، بر قلب من چيزهايى خطور مى‏ كند (دچار شكّ و وسوسه شده‏ ام) .

    حضرت در جواب فرمودند :

 يا أحمد ؛ إيّاك والشيطان أن يكون له عليك سبيل ، حتّى يقنّطك ، إنّ أبا جعفر عليه السلام كان يقول : إنّ المؤمن ليسأل اللَّه حاجة فيؤخّر عنه تعجيل إجابته حبّاً لصوته واستماع نحيبه .

 ثمّ قال : واللَّه ما أخّر اللَّه عن المؤمنين ما يطلبون في هذه الدّنيا خير لهم ممّا عجّل لهم فيها ، وأيّ شي‏ء الدنيا .(86)

 اى احمد ؛ بپرهيز از اين كه شيطان به تو راه يابد و تو را نااميد كند ، همانا امام باقر عليه السلام مى‏ فرمود :

 مؤمن از خداوند حاجتى را مى‏ طلبد ولى خداوند اجابت آن را به تأخير مى‏ اندازد به اين دليل كه صداى بنده‏ اش را دوست دارد و مى‏ خواهد ناله او را بشنود .

 سپس فرمود : به خدا قسم ، خداوند آنچه را كه مؤمنان در اين دنيا مى ‏طلبند به تأخير نمى‏ اندازد مگر اين كه اين تأخير براى ايشان بهتر است از آنچه براى ايشان تعجيل فرموده است ، مگر دنيا چه ارزشى دارد ؟!

    از امام صادق عليه السلام روايت شده است :

 إنّ العبد الوليّ للَّه يدعو اللَّه في الأمر ينوبه ، فيقال للملك الموكّل به : إقض لعبدي حاجته ولاتعجّلها ، فإنّي أشتهي أن أسمع نداءه وصوته .

 وإنّ العبد العدوّ للَّه ليدعو اللَّه في الأمر ينوبه ، فيقال للملك الموكّل به : إقض لعبدي حاجته وعجّلها ، فإنّي أكره أن أسمع نداءه وصوته .

 قال : فيقول الناس : ما اُعطي هذا إلّا لكرامته ، وما منع هذا إلّا لهوانه .(87)

 همانا بنده ‏اى كه دوست خداست در امرى خدا را مى‏ خواند و به درگاه او ناله و زارى مى‏ كند ، پس به فرشته ‏اى كه مأمور اوست گفته مى‏ شود : حاجت بنده‏ ام را برآورده كن ولى شتاب نكن ؛ چون دوست دارم ندا و صداى او را بشنوم .

 و بنده‏ اى كه دشمن خداست خداوند را در امرى مى‏ خواند و ناله مى‏ كند ، پس به فرشته ‏اى كه مأمور آن است گفته مى‏ شود : حاجتش را برآورده كن و تعجيل نما ، چون من كراهت دارم صدا و ناله او را بشنوم .

 حضرت فرمود : ولى مردم چنين گويند كه حاجت دسته دوّم داده نشده مگر به اين دليل كه كرامتى نزد خداوند دارند و حاجت دسته اوّل به تأخير نيفتاده مگر به خاطر پستى آن ها در درگاه خداوند .

    از آن امام عليه السلام روايت شده است :

 لايزال المؤمن بخير ورخاء ورحمة من اللَّه ما لم يستعجل فيقنط فيترك الدعاء ، قلت له : كيف يستعجل ؟

 قال : يقول : قد دعوت منذ كذا وكذا ، ولا أرى الإجابة .(88)

 مؤمن مادامى كه شتابزدگى نكند پيوسته در خوبى ، راحتى و رحمت الهى است تا آن كه عجله مى‏ كند و نااميد مى‏ شود و دعا را ترك مى‏ كند.

 به امام عليه السلام گفتم : چگونه عجله مى كند ؟

 فرمود : مى‏ گويد : از فلان وقت ، مدّتى طولانى است كه خدا را مى‏ خوانم ولى اجابت آن را نمى‏ بينم .

    و نيز آن حضرت فرمودند :

 إنّ المؤمن ليدعو اللَّه في حاجته فيقول عزّوجلّ : أخّروا إجابته ، شوقاً إلى صوته ودعائه . فإذا كان يوم القيامة قال اللَّه : عبدي دعوتني وأخّرت إجابتك وثوابك كذا وكذا ، ودعوتني في كذا وكذا فأخّرت إجابتك وثوابك كذا .

 قال : فيتمنّى المؤمن أنّه لم يستجب له دعوة في الدّنيا ممّا يرى من حسن الثواب .(89)

 همانا مؤمن خدا را در مورد حاجتش مى‏ خواند ، ولى خداوند عزّوجل (به ملائكه) مى‏ فرمايد : اجابتش را به تأخير بيندازيد به خاطر شوق و علاقه در شنيدن صدا و دعايش . تا آن كه روز قيامت فرا مى‏ رسد ؛ خداوند مى ‏فرمايد : بندۀ من ؛ مرا خواندى ولى اجابت دعايت را به تأخير انداختم و حالا در مقابل آن ، ثواب تو نيز چنين و چنان است . در فلان مورد نيز دعا كردى ولى من پاسخت را به تأخيز انداختم ؛ حالا ثواب تو چنان است .

 حضرت فرمود : در آن هنگام كه جزا و پاداش نيكوى الهى را مشاهده كرد ، مؤمن آرزو مى‏ كند اى كاش هيچ دعايى از او در دنيا مستجاب نمى‏ شد.

    امام صادق عليه السلام فرمودند : رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است :

 رحم اللَّه عبداً طلب من اللَّه حاجة فألحّ في الدّعاء ، اُستجيب له أو لم يستجب له ، وتلا هذه الآية :

 « وَأَدْعُو رَبّي عَسى أَنْ لا أَكُونَ بِدُعاءِ رَبّي شَقِيّاً » (90). (91)

 خداوند رحمت كند بنده ‏اى را كه از خداوند حاجتى را بخواهد و در دعا اصرار كند ؛ چه دعايش اجابت شود و يا نشود . و اين آيه را تلاوت فرمودند: «و پروردگارم را مى‏ خوانم ؛ بدان اميد كه به خاطر خواندن خداى خود ، شقى نباشم» .

    در تورات آمده است :

 يا موسى ؛ من أحبّني لم ينسني ، ومن رجا معروفي ألحّ في مسألتي .

 يا موسى ؛ إنّي لست بغافل عن خلقي ولكن اُحبّ أن تسمع ملائكتي ضجيج الدّعاء من عبادي ، وترى حفظتي تقرّب بني آدم إليَّ بما أنا مقوّيهم عليه ومسبّبه لهم .

 يا موسى ؛ قل لبني إسرائيل : لاتبطرنّكم النعمة فيعاجلكم السلب ، ولاتغفلوا عن الشكر فيقارعكم الذلّ ، وألحّوا في الدّعاء تشملكم الرحمة بالإجابة ، وتهنئكم العافية .(92)

 اى موسى ؛ آن كه مرا دوست دارد فراموشم نمى‏ كند . و كسى كه اميد خير از من دارد در درخواست كردن از من اصرار مى‏ ورزد .

 اى موسى ؛ من از آفريدگان خودم غافل نيستم ، امّا دوست دارم فرشتگانم ضجّه و فرياد دعاى بندگانم را بشنوند و نگهبانان من ببينند كه انسان‏ها و فرزندان آدم چگونه با اين ناله‏ ها كه خودم آنان را به آن نيرو بخشيدم و سبب دعاى آنان شدم ، به من نزديك مى‏ شوند .

 اى موسى ؛ به بنى اسرائيل بگو : نعمت شما را دچار گردنكشى و غرور نكند ؛ زيرا در اين صورت به سرعت از شما گرفته مى ‏شود . از شكر غافل نشويد تا ذلّت شما را درهم نكوبد . در دعا اصرار كنيد تا رحمت الهى به سبب اجابت دعا شامل حالتان شود و عافيت گواراى شما گردد .

    امام باقر عليه السلام فرمود :

 لايلحّ عبد مؤمن على اللَّه في حاجته إلّا قضاها له .(93)

 بندۀ مؤمن در حاجتش بر خداوند اصرار نمى‏ كند مگر اين كه آن را براى او برآورده مى‏ كند .

    از منصور صيقل روايت شده است :

 قلت لأبي عبداللَّه عليه السلام : ربّما دعا الرجل فاستجيب له ثمّ اُخّر ذلك إلى حين ؟ قال : فقال : نعم ، قلت : ولِمَ ذلك ليزداد من الدعاء ؟ قال : نعم .(94)

 به امام صادق عليه السلام عرض كردم : ممكن است كسى دعا كند و دعايش مستجاب گردد سپس تا مدّتى به تأخير بيفتد؟

 حضرت فرمود : بلى.

 عرض كردم : چرا چنين مى‏ شود ؟ آيا براى اين است كه بيشتر دعا كند؟

 حضرت فرمود : بلى.

    آن چه نقل كرديم امور مهمّ در آداب دعا بود و اكنون بعضى از اُمور را با تأكيد بيشتر بيان مى‏ كنيم :


53) بحار الأنوار : 322/93 .  

54) بحار الأنوار : 313/93 .  

55) الكافي : 503/2 .  

56) بحار الأنوار : 315/93 .

57) بحار الأنوار : 54/94 .

58) بحار الأنوار : 312/93 و 316 .

59) بحار الأنوار : 316/93 .

60) بحار الأنوار : 22/94 .  

61) سوره مائده ،آيه 35 .

62) تفسير صافى : 441/1 .  

63) سورۀ مائده ، آيۀ 35 .

64) بحار الأنوار : 318/93 .  

65) بحار الأنوار : 323/93 .  

66) سورۀ مؤمنون، آيۀ 51 .

67) بحار الأنوار : 372/93 .  

68) بحار الأنوار : 373/93 .

69) بحار الأنوار : 358/93 .  

70) بحار الأنوار : 373/93 .

71)  بحار الأنوار : 373/93 .

72) بحار الأنوار : 321/93 .  

73) بحار الأنوار : 320/93 .  

74) بحار الأنوار : 373/93 .  

75) بحار الأنوار : 328/73 .

76) سورۀ غافر ، آيۀ 60 .  

77) سورۀ روم ، آيۀ 6 .

78) بحار الأنوار : 323/93 .  

79) المختار من كلمات الإمام المهدي علیه السلام : 238/1 .  

80) بحار الأنوار : 373/93 .

81) الكافي : 474/2 .  

82) بحار الأنوار : 374/93 .

83)  بحار الأنوار : 374/93 .

84) الكافي : 475/2 .  

85)  الكافي : 475/2 .  

86) بحار الأنوار : 374/93 .

87)  بحار الأنوار : 374/93 .

88) بحار الأنوار : 374/93 .

89)  بحار الأنوار : 374/93 .

90) سورۀ مريم ، آيۀ 48 .  

91) بحار الأنوار : 375/93 .

92) بحار الأنوار : 375/93 .

93) بحار الأنوار : 375/93 .

94) بحار الأنوار : 375/93 .

 

 

 

 

    بازدید : 11747
    بازديد امروز : 24684
    بازديد ديروز : 32446
    بازديد کل : 128583235
    بازديد کل : 89381569