امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(6) نامه محمّد بن ابوبكر به معاويه

(6)

نامه محمّد بن ابوبكر به معاويه

   مسعودى در «مروج الذهب» گويد: هنگامى كه محمّد بن ابى بكر به مصر وارد شد براى معاويه نامه ‏اى نوشت كه متن آن از اين قرار است:

   از محمّد بن ابى بكر به طرف غاوى معاوية بن صخر، امّا بعد: خداوند تبارك وتعالى بندگان خود را كه آفريد براى بازى نبود، خداوند از آفرينش بندگان قصد استفاده‏ از وجود آنان را نداشت؛ زيرا خداوند قوى و غنى، احتياج به معاون و ياور ندارد.

   پروردگار هنگامى كه مردم را آفريد گروهى از آنان راه سعادت و رستگارى را گرفتند و دسته ‏اى هم طريق شقاوت و گمراهى را اتّخاذ نمودند، خداوند سپس اهل‏ علم و فضيلت را از ميان آنان برگزيد و محمّد صلى الله عليه وآله وسلم را براى تبليغ رسالت و رسانيدن‏ وحيش به مردمان اختيار كرد و او را امين وحى خود قرار داد، و او را فرستاد تا مردم رابه بهشت مژده دهد و از آتش دوزخ بترساند.

   اوّل كسى كه به او ايمان آورد و گفته ‏هاى وى را تصديق كرد و تسليم اوامر او شد پسرعمّش علىّ بن ابى طالب‏ عليه السلام بود كه به غيب ايمان آورد و با جان و تنش از وى‏ طرفدارى كرد و با دشمنانش جنگيد و با دوستانش آشتى كرد و همواره جان خود رادر راه او در معرض خطر و تلف گذاشت و در تمام زندگى پيغمبر از وى نگهبانى‏ نمود، تا جائى‏ كه از همگان سبقت گرفت و براى او نظيرى در اسلام پيدا نشد.

   اكنون مى‏ نگرم تو با وى خود را در يك مقام مى‏ نگرى و حال اينكه جريان زندگى‏ تو و او بر همه روشن است و سوابق تو و على در اسلام معلوم همگان مى‏ باشد، علىّ‏ بن ابى طالب‏ عليه السلام از همه مردم راستگوتر، و فرزندانش از همگان بهتر، و زوجه‏ اش ازهمه زنان پاكتر، و پسرعمّش از همه مردم داناتر، و برادرش در روز موته جان خود رادر راه اسلام فدا كرد، و عمويش سيّدالشهداء در جنگ احد به شهادت رسيد و پدرش ‏از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم همواره نگهدارى مى‏ كرد.

   و اكنون تو اى معاويه؛ ملعون و فرزند ملعون هستى، تو و پدرت همواره با اسلام‏ جنگ كرديد و رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را اذيّت و آزار نموديد. بر ضدّ پيغمبر اسلام ‏لشكركشى كرديد و به روى او شمشير كشيديد، شما در نظر داشتيد نور خدا را خاموش و براى رسيدن به اين آرزو پول‏هاى زيادى خرج نموديد و مردم را تجهيز وتكميل كرديد و قبائل عرب را بر وى شورانديد اينك پدرت با همين عقيده از دنيا رفت و تو هم عقيده او را دارى، گواه بر مطلب اين است كه بقيّه احزاب اكنون‏ پيرامونت را گرفته ‏اند و منافقين در اطراف تو اجتماع كرده‏ اند.

   وليكن علىّ بن ابى طالب‏ عليه السلام با فضائل و مناقب خود كه از سابق آن‏ها را حائز است، اكنون در پيرامون او گروهى از مهاجرين و انصار قرار دارند كه فضل آنان برهنگام معلوم است، اينان دسته ‏دسته در اطراف او جمع شده‏ اند و حق را در پيروى ازاو مى‏ دانند و شقاوت را در مخالفت وى حسّ مى ‏كنند، واى بر تو؛ خودت را با على‏ عليه السلام ‏مقايسه مى‏ كنى و حال اينكه او وارث رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و وصىّ او و پدر فرزندان اوست.

   على اوّلين كسى است كه از وى پيروى كرد و آخرين فردى است كه با وى سخن‏ گفت، پيغمبر رازهاى خود را با وى مى ‏گفت و اسرارش را با او در ميان مى‏ نهاد، وتصميمات خود را به او مى‏ گفت وليكن اى معاويه تو با وى دشمن هستى و پدرت هم ‏با او دشمن بود، اينك هر چه مى ‏توانى از دنياى خود استفاده كن و ابن عاص هم درظلم و گمراهيت تو را يارى كند.

   به همين زودى عمرت بسر خواهد رسيد و مكر تو اثرش را از دست خواهد داد، پس از مرگ خواهى فهميد عاقبت نيك از آنِ كه خواهد بود، اينك بدان تو با خدا مكر مى‏ كنى وليكن خداوند تو را مهلت مى‏ دهد و غافل‏گيرت نمى‏ كند و تو از رحمت‏ خداوند مأيوس شده ‏اى و به همين زودى در دام خواهى افتاد وليكن از غرور وقدرت در خواب غفلت فرو رفته‏ اى.(785)


785) معاويه و تاريخ: 50.

 

منبع : معاویه : ج ... ص ...

 

 

بازدید : 1544
بازديد امروز : 16768
بازديد ديروز : 19532
بازديد کل : 128850827
بازديد کل : 89515390