امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(4) عمرو عاص و فتح مصر

(4)

عمرو عاص و فتح مصر

   چون شامات فتح شد، مسلمانان ناگزير به فتح منطقه حسّاس و مهمّ مصر بودند. اين مكان در كنار دريارى سرخ و از موقعيّت خاصّى برخوردار بود و امنيّت شامات رابه دست رومى‏ها تهديد مى‏ كرد. به علاوه ساكنان جزيرة العرب از عصر جاهليّت و ازطريق بازرگانى با ثروت مصر آشنا بودند و به تجارت با مصريان اهتمام داشتند، همانند عمرو بن عاص فاتح مصر كه بنا به روايت كندى: «كان عمرو بن عاص تاجراًفي الجاهليّة وكان يختلف بتجاربه إلى مصر؛(808) عمرو عاص از بازرگانان عصر جاهليّت بود كه بواسطه تجارتش به مصر رفت و آمد داشت.»

   بلاذرى مى‏ نويسد: عمرو به سال نوزده به مصر رفت و در عريش (809) منزل كرد وسپس به فرماء(810) آمد. در آنجا جمعى آماده نبرد بودند و او با ايشان جنگيد وشكستشان داد و اردويشان را متصرّف شد».(811)

   هرچند در چگونگى فتح مصر آرا مختلف است و به قول بلاذرى كه از عبداللَّه بن‏عمرو بن عاص روايت كرده «كار مصر بر مردم مشتبه شد. جمعى گفتند به عنوه فتح ‏شده و ديگران گفتند به صلح گشوده است»(812). امّا طبرى(813) و به نقل از او ابن تغرى ‏بردى (814) و قلقشندى(815) و ابن كثير(816) متن صلح ‏نامه را بدين شرح آورده ‏اند:

   بسم اللَّه الرحمن الرحيم

   هذا ما أعطى عمرو بن العاص أهل مصر من الأمان على أنفسهم وملّتهم وأموالهم وكنائسهم وصلبهم وبرّهم وبحرهم لايدخل عليهم شي‏ء من ذلك ولاينقص ولايساكنهم ‏النوبة. وعلى أهل مصر أن يعطوا الجزية إذا اجتمعوا على هذا الصلح وانتهت زيادة نهرهم خمسين ألف ألف وعليهم ممّن جنى نصرتهم فإن أبى أحد منهم أن يجيب رفع ‏عنهم من الجزاء بقدرهم، وذمّتنا ممّن أبى بريئة وإن نقص نهرهم من غايته إذا انتهى ‏رفع عنهم بقدر ذلك. ومن دخل في صلحهم من الروم والنوبة فله مثل ما لهم وعليه‏ مثل ما عليهم. ومن أبى واختار الذهاب فهو آمن حتّى يبلغ مأمنه أو يخرج من سلطاننا وعليهم ما عليهم أثلاثاً، في تثل جباية ثلث ما عليهم على ما في هذا الكتاب، عهد اللَّه‏ وذمّته وذمّة رسوله وذمّة الخليفة أميرالمؤمنين وذمم المؤمنين. وعلى النوبة الّذين ‏استجابوا ان يعينوا بكذا وكذا رأساً وكذا وكذا فرسا على أن لايغزوا ولايمنعوا من ‏تجارة صادرة ولا واردة. شهد الزبير وعبداللَّه ومحمّد ابناه. وكتب وردان و حضر.

   البتّه بايد توجّه داشت ابن اثير از مفاد صلح ‏نامه سخنى نمى‏ گويد.

   مصر بعد از فتح به دو بخش مصر عليا و مصر سفلى تقسيم شد. ابن عبدالحكم‏ مى‏ نويسد: «به هنگام مرگ خليفه دوّم عمرو بن عاص امير بخش سفلى و عبداللَّه بن‏ سعد ابن أبى سرح در بخش عليا امير بود».(817) خليفه سوّم، عثمان به قدرت كه رسيد، عمرو عاص را عزل كرد و عبداللَّه بن سعد بن ابى سرح را به ولايت مصر گماشت. درزمان همو بود كه مصريان عليه او و مخدومش عثمان بن عفّان و به همراه عراقيان‏ ستمديده، قيام كردند. تقاضاى آنان اين بود كه عثمان، عبداللَّه بن سعد را كه برادررضاعى خليفه بود، از استاندارى مصر عزل كند. عثمان با نصيحت امام على‏ عليه السلام چنين‏كرد(818) و محمّد بن ابى بكر را به استاندارى مصر انتخاب كرد، امّا با حيله مروان دوباره‏ حكم استاندار سابق را تأييد و فرمان قتل محمّد بن ابى بكر را صادر كرد. مصريان كه ‏از وساطت حضرت على‏ عليه السلام راضى به مصر بازمى ‏گشتند دوباره و با قيادت محمّد، خانه عثمان را محاصره كرده، خليفه را در سيزدهم ذيحجّه سال 35 كشتند.(819) 


808) محمّد بن يوسف كندى؛ ولاة مصر، تحقيق حسين نصّار (بيرون: دار صادر) ص 29.

809) وهي مدينة كانت اوّل عمل مصر من ناحية الشام على ساحل بحر الروم؛ شهرى كه اوّلين بخش مصر در كنار درياى ‏مديترانه از طرف شام است. معجم البلدان ج 4 ص 113

810) وهي مدينة قديمة بين العريش والقسطاط. همان، ص 256. فرما همان پلوزيم قديم است كه در شرق پور سعيدواقع است.

811) فتوح البلدان، ترجمه محمّد متوكّل، نشر نقره، تهران: 1367 ص 304، همچنين ر. ك : تاريخ يعقوبى؛ ترجمه‏ محمّد ابراهيم آيتى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1366، چاپ پنجم، ج 2 ص 32. ابوالمحاسن بن ‏تغرى بردى. النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة؛ چاپ مصر ج 1 ص 6. نويسنده، حركت سپاه اسلام به مصر را درسال 20 قمرى نوشته است. طبرى ‏و. تاريخ الأمم والملوك؛ (بيروت: مؤسّسه العلمي للمطبوعات) ج 1 ص 195. مقريزى اقوال مختلف در سال فتح مصر را بيان كرده، سال بيستم را صحيح ‏ترين نظر مى ‏داند. المواعظ والإعتبار بذكرالخطط  والآثار معروف به خطط مقريزى (بيروت: دار صادر ج 1 ص 28. شايان توجّه است منبع اكثر مورّخان، قول ‏ابن عبدالحكم )... - 257 ق. (صاحب «فتوح مصر والمغرب والاندلس» است.

812) فتوح البلدان؛ ص 307.

813) تاريخ الاُمم والملوك: ج 3 ص 199.

814) النجوم الزاهرة: ج 1 ص 25 - 24.

815) صبح الأشى في صناعة الانشاء: ج 13 ص 325 - 324. در اين منبع به جاى عبارت «وعليهم ما جنى لصوتهم»عبارت «وعليه ما جنى نصرتهم» آمده است.

816) البداية والنهاية: تحقيق على شيرى، دار احياء التراث العربى، بيروت، 1408 ه ج 7 ص 113 - 112. بر اساس اين‏صلح ‏نامه - كه با حضور زبير بن عوام و عبداللَّه و محمّد صادر شده - عمرو عاص به روميانِ مقيم مصر و بع قبطيان درصورت پرداخت جزيه، امان مى ‏دهد و چنانچه مايل به پرداخت جزيه نباشند بايد از آن سرزمين بيرون روند.

817) فتوح مصر و اخبارها: ص 173. اين نظر ابن عبدالحكم قابل ترديد است. زيرا عمرو عاص امارت تمام مصر راداشت و عبداللَّه پس از عمرو به امارت مصر رسيد.

818) البتّه مروان بن حكم رأى عثمان را زد و بعد از اين ماجرا امام على ‏عليه السلام با خود عهد كرد كه ديگر درباره عثمان‏ وساطت نكند. ر.ك: محمّد باقر بهبودى؛ سيره علوى: تهران، 1368 ش ص 65.

819) فاطميان در مصر: 65.

 

 

منبع: معاویه ج ... ص ...

 

بازدید : 1563
بازديد امروز : 13366
بازديد ديروز : 32446
بازديد کل : 128560600
بازديد کل : 89370252