(2)
گريه مردم براى خراب كردن خانه هاى
همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم
واقدى از عبداللَّه بن زيد هُذَلى نقل مى كند كه مى گفته است: من خانه هاى همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را در آن موقع كه به فرمان عمر بن عبدالعزيز ويران كردند ديدم، ديوار حياطها از خشت خام بود و هر حياط داراى حجره هايى بود از چوب و شاخ خرما كه ميان آنها را گل اندود كرده بودند، شمردم نه حجره بود كه در فاصله خانه عايشه و در مسجد كه به باب النبىّ معروف است و تا محلّ خانه اسماء دختر حسن بن عبداللَّه بن عبيداللَّه بن عبّاس قرار داشت.
ضمناً متوجّه شدم كه حياط و حجره امّ سلمه رضي اللَّه عنها از خشت خام است، از پسرش علّت آن را پرسيدم، گفت: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به جنگ دَوْمَة رفته بودند، امّ سلمه حجره خود را با خشت خام بنا كرد و چون رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم برگشتند متوجّه آن شدند و نخست به خانه امّ سلمه آمدند و فرمودند: اين بنا چيست؟
امّ سلمه گفت: اى رسول خدا؛ خواستم از ديد مردم محفوظ باشم.
فرمودند: اى امّ سلمه ؛ بدترين چيزى كه اموال مسلمانان در آن راه خرج شود، ساختمان است.
واقدى مى گويد: اين حديث را براى معاذ بن محمّد انصارى گفتم، گفت: من از عطاء خراسانى در حضور عمر بن ابوانس در فاصله ميان قبر و منبر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى گفت: حجره هاى همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را ديدم كه از شاخ خرما درست شده و بر درهاى آن پرده هاى مويين سياه بود، ونامه وليد بن عبدالملك رسيد كه دستور داده بود حجره هاى همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم ضميمه مسجد شود، و من هرگز به اندازه آن روز گريه كننده نديده ام.
عطاء مى گويد: از سعيد بن مسيّب شنيدم كه مى گفت: به خدا سوگند؛ سخت دوست مى داشتم كه آن حجره ها را به همان حال باقى نگه دارند تا آنكه مردم مدينه و هر كس كه به آن شهر مى آيد ببينند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در زندگى خود به چه مقدار كفايت فرموده است و موجب شود كه مردم از مال اندوزى و فخرفروشى دست بردارند و به زهد گرايند.
معاذ مى گويد: پس از آنكه عطاء خراسانى سخن خود را تمام كرد، عمر بن ابوانس گفت: چهار خانه از آنها با خشت خام ساخته شده بود و حجره هايى از چوب خرما داشت و پنج خانه فقط با چوب گل اندود بود و حجره اى نداشت و بر در آنها پرده مويين آويخته بود.
گويد: من پرده را اندازه گرفتم سه ذراع طول و يك ذراع و يك وجب بلكه كمتر از يك وجب عرض، امّا آنچه كه در مورد گريه مردم گفتى من در مجلسى كه گروهى از پسران اصحاب رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از جمله ابوسَلَمَة بن عبدالرحمن بن عَوْف و ابوامامة بن سهل بن حُنَيف و خارجِة بن زيد بن ثابت بودند حضور داشتم و آنان آن قدر گريستند كه ريشهايشان خيس شد و ابوامامه مى گفت: اى كاش؛ اين خانه ها را به حال خود مى گذاشتند و خراب نمى كردند تا شايد مردم در ساختمان كردن كوتاه مى آمدند و مى ديدند خداوند براى پيامبر خود چه مقدار بهره دنيايى قرار داده است با آنكه كليدهاى گنجهاى جهان همه در دست آن حضرت بوده است.(67)
آنها بر خراب شدن خانه هاى گريستند ولى بر ضربات عمر و قنفذ نگاه كردند و ترتيب اثر ندادند.
پس آن؟؟؟ اصحاب! رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم گريه كردند ولى اصحاب و منافقين نگاه كردند و....
67) طبقات: 469/1.
منبع: نوشته های چاپ نشدۀ شخصی ص1135
بازديد امروز : 5603
بازديد ديروز : 19532
بازديد کل : 89504226
|