(12)
امام حسن عليه السلام و عمارياسر در كوفه
به گزارش اسكافى: «چون حسن بن على عليهما السلام و عمار ياسر به كوفه گسيل شدند، درتهييج مسلمانان عليه اصحاب جمل كوشيدند و، ابو موسى اشعرى نيز بر خلاف آنان سخن مى راند و مى گفت: من از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى فرمود: بعد از من فتنه اى پديدار مى شود كه، رونده، خيرش بيش از تلاش كننده و نشسته، خيرش افزون بررونده است.
آن گاه عمار ياسر به سخن پرداخت، گفت: تنها تو اين سخن را بر زبان جارى مى كنى و ياورى ندارى. بعد به حاضران رو كرد و افزود: به خويش بنگريم كه رضايت داديم تا على بن ابى طالب، خليفه، امام، راهنما و تأديب كننده امور جامعه باشد. او خليفه اى شايسته و راهنمايى نيك است؛ تأديب كننده اى كه نياز به تأديب ندارد، فقيهى كه محتاج به تعليم نيست.
جمعيت چون سخن عمار را شنيدند، از گفته ابو موسى روى گرداندند و خطاب بهعمار گفتند: اى ابو يقطان، تو در كنار رسول خدا جايگاه خاصى داشتى، تو را به خدا ورسولش سوگند مىدهيم آيا از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم درباره اين فتنه سخنى شنيدى؟
گفت: شهادت مى دهم كه پيامبر خدا ما را امر كرد با، ناكثين، قاسطين و مارقين از اهل نهروان به جنگ برخيزيم، و به دفعات پيامبر مى فرمود: علي مع الحق والحق مع علي، لايفترقان حتى يردا على الحوض يوم القيامة»(398).
توجه داريد جامعه مسلمان به هيچ وجه با اهل بيت و خصوصاً با على بن ابى طالب همفكر و همسو نبود؛ زيرا توده ها در فرهنگ پايدارى كه هويت واقعى آنان را معرفى نمايد، قرار نداشتند. لذا على عليه السلام در پشت دروازه كوفه از مردم يارى مى طلبد، اما آنان، جهت حقانيت نبرد خود، از عمار سندى از گفته هاى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم مى خواهند!(399)
398) المعيار والموازنه: 119 - 115.
399) تاريخ ولايت در نيم قرن اوّل: 150.
منبع: معاویه ج ... ص ...
بازديد امروز : 0
بازديد ديروز : 22473
بازديد کل : 89521095
|