(4)
نوجوانان و موالى در لشكر اميرالمؤمنين عليه السلام
امام عليه السلام در كوفه؟ شما برادران و ياران من هستيد، شما بر احقاق حق و جهاد با حرام خواران و روادارندگان حرام مرا يارى كرديد، با نيروى شما، فراريان از حق را دنبال مى كنم و با وجود شما به اطاعت تسليم شدگان اميدوار مى شوم، من أهل بصره را براى يارى دعوت كردم فقط سه هزار تن از آنها به مدد آمده اند، هر يك از رؤساى قبايل عده ى جنگجويان قبيله ى خود را شمارش كند و صورت آنها را بنويسد، همچنين فرزندان آنها كه براى جنگ رشد يافته و بالغ شده اند، صورت بندگان و پناهندگان و موالى را نيز بنويسيد و به من بدهيد.
سعيد بن قيس همدانى برخاست و گفت: اى اميرالمؤمنين مى شنويم و اطاعت مى كنيم و من نخستين كسى هستم كه از ميان مردم برخاسته و دعوت شما را لبيك مى گويم. معقل بن قيس و عدى بن حاتم و زياد بن خفصه و حجر بن عدى و ديگر رؤساى قبايل نيز يكى بعد از ديگرى برخاسته و اطاعت خود را بيان كردند.
آنها ليست مردان جنگى را نوشته به امام عليه السلام تسليم كردند، ليستى به شرح زير تقديم امام عليه السلام شد. جنگجويان چهل هزار تن، كودكان بالغ كه براى اولين بار براى جنگ آماده مى شوند، هفده هزار تن، بندگان و موالى هشت هزار تن كه جمع آنان لشكرى در حدود شصت وپنج هزار تن را شامل مى شد.
چون سپاه آماده شد، زمزمههايى به گوش امام عليه السلام مى رسيد مبنى بر اينكه اگر امام عليه السلام اول ما را به جنگ حرورى ها (خوارج) ببرد، بهتر است.
امام عليه السلام در ميان جمع فرمود: سخنان شما به گوشم رسيد، ولى جنگ با آنان كه مى خواهند با غرور و استبداد بر شما حكومت كنند، بهتراست (يعنى معاويه) پس به سوى پادشاهان متكبر و خودخواه و آنان كه بندگان خدا را بنده خود مى دانند، برويم.
سپاهيان گفتند: اى اميرالمؤمنين هر جا كه فرمان مى دهيد و دوست داريد ما را ببر. صفين بن فسيل شيبانى برخاست و گفت: يا اميرالمؤمنين، ما يار و تابع شما هستيم، دشمن دشمنان شما و دوستدار اطاعت كنندگان شما هستيم. هر جا كه هستند و هر كه باشند، با دوست، دوست، وبا دشمن، دشمن هستيم، هرگز شما از حيث كمى ياران و سوء نيت و ضعف آنان مغلوب نخواهى شد.
يكى ديگر برخاست و گفت: يا اميرالمؤمنين براى چه ما اينها (خوارج) را پشت سر بگذاريم كه بر خانواده و اموال ما مسلط شوند؟ ما را سوى آنها ببر كه از آنها آسوده شويم، سپس به سوى دشمن در شام حركت كنيم.
اشعث بن قيس برخاست و همين سخن را تأييد كرد، مردم فكر مى كردند كه اشعث به خوارج دلبسته است، از اين كلامش دلگرم شدند، لذا تصميم بر آن شد كه ابتدا به سوى خوارج حركت كنند و پس از آن به سوى شام بروند.
چون امام عليه السلام همراه سپاهيان به سوى خوارج نهروان حركت كرد، منجّمى به نام مسافر بن غفيف ازدى نزد امام عليه السلام آمد و گفت: بهتر است در فلان ساعت به سوى دشمن حركت كنى اگر در غير اين ساعت كه من مى گويم حركت كنيد، سپاهيان دچار شكست و زيان خواهند شد.
امام عليه السلام اعتنا نكرد و برخلاف گفته او عمل كرد. پس از پايان جنگ نهروان امام عليه السلام به ياران خود فرمود:
اگر بر اساس گفته منجّم عمل مى كرديم، مردم مى گفتند اين فتح و پيروزى نتيجه پيش گويى منجّم بوده.(604)
604) پيشگويى هاى اميرالمؤمنين عليه السلام: 355.
منبع: نوشته های چاپ نشدۀ شخصی ص 451
بازديد امروز : 3592
بازديد ديروز : 24593
بازديد کل : 89482682
|