امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(1) نامه عبدالملك مروان به امام سجاد عليه السلام

(1)

نامه عبدالملك مروان به امام سجاد عليه السلام

حضرت سجّاد زين العابدين‏ عليه السلام كنيزى داشت. او را در راه خدا آزاد كرد و سپس ‏وى را به همسرى قانونى خود درآورد و با او ازدواج نمود. جاسوسى مخصوص‏ خليفه، اين جريان را براى عبدالملك مروان گزارش داد. عبدالملك به حضورحضرت زين العابدين نامه تندى به اين مضمون نوشت:

«به اطّلاع من رسيده است كه با كنيز آزاد كرده خود ازدواج نموده‏ ايد، با آن‏ كه ‏مى ‏دانستيد در خاندان قريش، زنان وزين و با شخصيّتى وجود داشت كه ازدواج با آن‏ها باعث مجد و عظمت شما مى‏ شد و فرزندان نجيب و شايسته ‏اى مى ‏آوردند، شما با اين ازدواج، نه بزرگى خود را در نظر گرفتى و نه حيثيّت فرزندان خويش را مراعات كردى.»

حضرت سجّاد عليه السلام در جواب نوشت:

نامه شما كه حاوى نكوهش من در ازدواج كنيز آزاد شده ‏ام بود، رسيد. نوشته‏ بوديد كه در زنان قريش كسانى هستند كه ازدواج با آن‏ها سبب افتخار من و مايه ‏پديد آمدن فرزندان نجيب است. بدانيد فوق مقام رفيع رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله وسلم مقامى ‏نيست و كسى در شرف و فضيلت بر آن حضرت فزونى ندارد. يعنى ازدواج با خانواده قريش براى فرزندان پيغمبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم باعث مجد و عظمت نخواهد شد. ما هرگز به دگران افتخار نمى‏ كنيم.

كنيزى داشتم براى رضاى خدا آزاد كردم تا از اجر الهى برخوردار شوم. سپس ‏وى را بر طبق قانون اسلام به همسرى خود درآوردم. او زنى است شريف وبا ايمان، متّقى و پرهيزكار. كسى كه در دين خدا به پاكى و نيكى قدم برداشته، فقر و گمنامى يا سابقه كنيزى به شخصيّت او ضرر نمى ‏زند. اسلام، اختلافات ‏طبقاتى را محو كرد. اسلام، پستى ‏هاى موهوم را از ميان برد و نقايص را با تعاليم عاليه خويش جبران كرد، اسلام ريشه‏ هاى ملامت و سرزنش‏هاى دوران‏ جاهليّت را از بيخ و بن برانداخت.

فلا لَوْم على امرءٍ مسلم، إنّما اللّوْم لَوم الجاهليّة والسّلام.

بر يك مرد مسلمان - كه وظايف خود را به درستى انجام مى‏ دهد - ملامتى نيست. ملامت شايسته كسانى است كه انديشه‏ هاى نادرست در مغز مى‏ پرورند و همچنان ‏دوران جاهليّت فكر مى‏ كنند.

عبدالملك نامه حضرت سجّادعليه السلام را خواند. مضامين محكم نامه، روحش را فشرد. آن‏گاه نامه را به طرف فرزند جوانش، سليمان بن عبدالملك - كه در مجلس ‏نشسته بود - افكند كه بخواند.

پسر جوان وقتى نامه را خواند، برافروخته و خشمگين شد. نتوانست خود را نگاه ‏دارد. با ناراحتى به پدر گفت كه حضرت سجّادعليه السلام با پيوندى كه به رسول اكرم ‏صلى الله عليه وآله وسلم ‏دارد، سخت بر شما افتخار كرده و صريحاً برترى و مزيّت خويش را خاطرنشان ‏نموده است.

عبدالملك گفت: فرزند، اين مطلب را فراموش كن و از آن سخنى به ميان نياور. زبان گوياى بنى‏ هاشم، سنگ سخت را مى‏ شكند و امواج دريا را مى ‏شكافد. فرزندعزيز، چيزى كه ساير مردم را پست و كوچك مى ‏سازد، براى علىّ بن الحسين‏ عليهما السلام ‏مايه رفع و عظمت مى‏ شود(424).


424) بحار الأنوار: 45/11.

 

 منبع: معاویه ج ... ص ...

 

بازدید : 2082
بازديد امروز : 0
بازديد ديروز : 23115
بازديد کل : 128863519
بازديد کل : 89521738