امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(8) عبداللَّه بن عبّاس و حكميّت در صفين

(8)

عبداللَّه بن عبّاس و حكميّت در صفين

   ابوالعبّاس عبداللَّه بن عبّاس عبدالمطلب در طائف بمرد. مادرش لبابه دختر حارث بن حزن از فرزندان عامر بن صعصعه بود. ابن عبّاس هنگام مرگ هفتاد و يك ‏سال داشت.

   گويند: سه سال پيش از هجرت تولّد يافته بود. از سعيد بن جبير نقل كرده ‏اند كه ازقول ابن عبّاس گفته بود: وقتى پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم درگذشت، من بيست ساله بودم.

   محمّد بن حنفيّه بر او نماز كرد.

   چشمان ابن عبّاس از فرط گريستن بر امير مؤمنان على ‏عليه السلام و امام حسن‏ عليه السلام و امام‏ حسين‏ عليه السلام كور شده بود. وى ريشى بلند داشت و موى خود را حنا مى ‏بست. وى ‏شعرى بدين مضمون گفته بود: «اگر خدا نور ديدگان مرا گرفته است، نور ديدگانم به ‏زبان و قلبم رفته است، قلبم هوشيار است و عقلم خلل ندارد و در دهانم زبانى چون ‏شمشير برّان است».

   موقعى كه ابن عبّاس در طفوليّت در خانه خالد بود، ميمونه همسر پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم ‏براى پيغمبر آب طهارت آورده بود او را دعا كرده بود كه: «خدايا؛ او را فقه دين و تأويل‏ بياموز».

   به ابن عبّاس گفتند: چرا حضرت على (عليه السلام) تو را به جاى ابوموسى اشعرى براى‏ حكميّت نفرستاد؟

   گفت: تقدير و بلاى خدا و سرآمدن روزگار مانع بود. به خدا اگر مرا به جاى او فرستاده بود كار صورت ديگر مى ‏گرفت و هر چه را رشته بود پنبه مى‏ كردم، و هر چه ‏مى ‏خواست برخلاف آن مى ‏كردم، ولى تقدير بود و تأسّفى بجا ماند و امروز را فردائى ‏هست، و عاقبت نكو نصيب پرهيزگاران است.(1927)


1927) مروج الذهب: 104/2.

 

منبع: معاویه ج ...  ص ...

 

بازدید : 1986
بازديد امروز : 4555
بازديد ديروز : 24593
بازديد کل : 128787361
بازديد کل : 89483646