امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(7) نامه محمّد بن ابى‏ بكر به معاوية بن ابى سفيان

(7)

نامه محمّد بن ابى‏ بكر به معاوية بن ابى سفيان

   به نقل (شيخ مفيد از) ابوعلى احمد بن حسين بن احمد بن عمران در كتاب ‏اختصاص، محمّد بن ابى‏ بكر رضى اللَّه عنه نامه‏ اى به معاوية بن ابى سفيان به شرح زير نوشت:

   خداوند به سبب جلالت و عظمت و سلطنت و قدرتش بر تمام مخلوقاتش وبرترى براهينش، خلايق را آفريد نه از روى بيهودگى و نه به سبب ناتوانى در قدرتش ‏و نه به جهت نياز به آن‏ها. بلكه خداى سبحان آن‏ها را براى بندگى خويش آفريد وبرخى را گمراه و بعضى را هدايت يافته و گروهى را شقى و گروهى را سعادتمند قرارداد سپس با علمش محمّد صلى الله عليه وآله وسلم را برگزيد و به هم‏ صحبتى خود انتخاب كرد و به‏ خليلى خود برگرفت و به امانتدارى رسالتش مبعوث كرد و با وحى خود او را فرستاد و به عنوان رسولى صادق و هدايتگر و رهنما و بشارت دهنده و هشدار دهنده در امر خويش به او اعتماد كرد. اوّلين كسى كه دعوتش را پذيرفت و تصديق كرد و گردن‏ نهاد و ايمان آورد و اظهار اسلام كرد و تسليم شد، برادرش و پسرعمو و صفى و وصىّ و وارث علم او و خليفه بعد از او كه با وحى خداى عزّ وجلّ به پيامبرش تعيين‏ گرديده بود و رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بر خلافت او يعنى اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب‏ عليه السلام ‏تصريح كرد و او اسرار غيبى و مكتوم پيامبر را تصديق نمود و او را بر نزديكترين‏ افراد خانواده ‏اش ترجيح مى‏ داد و از هر خطرى محافظت مى كرد و در هر واقعه‏ هراسناكى يارى مى‏ داد و با كسانى كه با او جنگيدند جنگيد و با آنان كه صلح كردند، مصالحه كرد و هميشه در لحظات ترس و گرسنگى و سختى و سستى جانش را پيش‏روى پيامبر تقديم مى ‏كرد تا اين‏كه خداى تعالى دعوت او را آشكار ساخت وحجّتش را تمام كرد.

   امّا تو گمراه را مى‏ بينم كه بر او تفاخر مى‏ كنى در حالى كه تو خودت هستى و او آن ‏شخصيّت پاكى است كه در هر حال پيشى‏ گيرنده امّت است او از همگان درستكارتر وصفاتش برتر و همسرش مخصوص ‏تر و جايگاهش والاتر است كسى كه به هنگام ‏مهاجرت پيامبر از چنگال دشمنانش روحش را به او تقديم كرد و در خوابگاه او خوابيد و جانش را به بهاى نجات پيامبر به خداوند فروخت.

   عموى او سرور شهيدان جنگ احد بود و پدرش مدافع رسول اللَّه در برابر دشمنان ‏خدا بود و تو همان هستى كه همراه پدرت پيوسته عليه آن‏ها آشوب برپا مى‏ كرديد و باگرد آوردن خيل مشركان براى خاموش ساختن نور الهى تلاش كرديد و با دادن پول ومال قبايل عرب را عليه آنان بسيج مى‏ كرديد. پدرت بر همين رويه مُرد و تو جانشينش شدى و آن‏چه گواه بر اين اعمال توست آمدن و پناه جستن بقيّه احزاب ‏شرك و سران نفاق و دشمنى با رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و اهل بيتش به نزد توست و آنچه‏ شاهد بر فضيلت آشكار على ‏عليه السلام و سبقت ديرينه ‏اش در اسلام است. ياوران اوست‏ همان كسانى كه خداى تعالى در قرآن مجيد از آنان و فضايلشان ياد كرده و مهاجرين وانصار را ستوده است و گروه‏هايى از ايشان پياده و سواره در كنار او هستند و با شمشيرهايشان مى ‏جنگند و در دفاع از او خونشان را مى‏ ريزند و به نظر آن‏ها فضيلت‏ در پيروى از او و شقاوت در مخالفت با امر اوست.

   واى بر تو و باز هم واى بر تو؛ چگونه خود را با على‏ عليه السلام برابر مى‏ كنى در حالى كه ‏او برادر رسول خدا و پدر فرزندان او و شريكش در خير و شرّ امور است و تو دشمن‏ رسول خدا و پسر دشمنش هستى، پس از باطل خويش بهره گير چرا كه پسر عاص تورا به عمق گمراهيت مى‏ كشاند گويا مهلت تو به پايان رسيده و مكر و حيله ‏ات سست‏ گشته است بدان كه با پروردگارت مكر كرده ‏اى كه خودت را از مكر او در اما ن‏مى‏ دانستى و از رحمت الهى دور شده ‏اى و اينك خداوند در كمين توست ولى توهنوز در غرور و عناد با او هستى و ما به يارى خدا و رسول و اهل بيت رسول اللَّه از تو بى‏ نيازيم. والسّلام على من اتّبع الهدى.

و اين اشعار را در پايان نامه‏ اش نوشت:

معاوى ما امسى هوى يستقيدني

إليك ولا أخفى الّذي لا اعالن

ولا أنا في الاُخرى إذا ما شهدتها

بنكسٍ ولا هيابة في المواطن

حللت عقال الحرب جبناً وإنّما

يطيب المنايا خائناً وابن خائن

فحسبك من احدى ثلاث رأيتها

بعينك أو تلك الّتي لم تعاين

ركوبك بعد الا من حرباً مشارفاً

وقد ذميت أضلافها والسناسن

وقدحك بالكفين تورى ضريمة

من الجهل ادتها إليك الكهائن

ومسحك أقراب الشموس كأنّها

تبس بإحدى الداحيات الحواضن

تنازع أسباب المروءة أهلها

وفي الصدر داء من جوى الغل كامن(660). (661)


660) الإختصاص: 121.

661) نبرد جمل: 81.

 

منبع : معاویه : ج ... ص ...

 

 

بازدید : 2152
بازديد امروز : 20674
بازديد ديروز : 18311
بازديد کل : 128770425
بازديد کل : 89475172