(5)
اختلافات داخلى امويان، يكى از علل ضعف و سقوط آنان
مراحل سقوط خلافت اموى، در فاصله كوتاهى پس از جنگ داخلى آغاز شد وصرفاً آن را نمىتوان پيامد مؤثّر قيام ابومسلم و هاشميّه دانست كه به طور همزمان درخراسان شكل گرفته بود. بديهى است كه خود جنگ داخلى اوج تحوّلاتى بود كه درماهيّت حكومت در دوره مروانيان پديد آمد و همين تحوّلات در نهاد خلافت اموى رسوخ كرد و به ولايت مركزى آن، شام، نفوذ نمود و حتّى خود خليفه را هم تحت شعاع قرار داد.
درست است كه در نهايت نهضت هاشميّه، ضربه نهايى را بر ساختار خلافت وارد كرد امّا دستكم، جنگ داخلى، تحوّلاتى را به وجود آورد كه به طور مهلكى از پيشپايه هاى خلافت را سست و لرزان ساخته بود.
در اصل، جنگ داخلى شام را تا حدّ يك ولايت مثل ساير ولايتها، تنزّل داد. درولايتها، همانطور كه ديديم، يكى از تحوّلات اصلى دوره مروانيان، پيدايش وتشديد رقابت ميان فرقه هاى سپاه و رهبران آنها بود. با اين همه، شام از اين فرآيند بر كنار ماند. زيرا خلفا در مسند خود انجام وظيفه مى كردند، آنها فرمانده نظامى نبودند بلكه به عنوان اشراف موروثى خلافت مى نمودند. هشام همچنان به عنوان خليفه ماند و فرقى نمى كرد كه قدرت در عراق به مضرى ها يا يمنى ها برسد.
با اين حال در زمان خلافت او، برخى از اعضاى خاندان اموى با برخى گروه هاى نظامى خاص، پيوند تنگاتنگ برقرار كردند. مروان با سپاه بزرگ قيس در مرزبين النهرين ارتباط برقرار ساخت و سليمان به هشام با سپاه ويژه خود، زكوانيّه، پيوند نزديك داشت. در عين حال در سپاه شام، دو گروه متمايز شكل گرفت كه هر آن، احتمال شعله ور شدن آتش خصومت ميان آنان وجود داشت.
اين دو گروه عبارت بودند از سپاه غالب قيس در بين النهرين و سپاه غالب كلبى ها در مركز و جنوب شام كه در عراق، شمال آفريقا و ساير قسمتهاى امپراتورى انجام وظيفه مى كردند.
عوامل شخصى و دينى كه در نهايت به جنگ سوّم داخلى انجاميد، اعمال وليد دوّم و تنفّر دينى و فردى كه به وجود آمد، زمينه را براى شكل گيرى تحوّلات فراهم ساخت.(1579)
1579) امويان؛ نخستين دودمان حكومتگر در اسلام: 122.
منبع: معاویه ج ... ص ...
بازديد امروز : 9732
بازديد ديروز : 45443
بازديد کل : 89334172
|