(7)
سوء استفاده عايشه از قرآن در جنگ جمل
سپاه بصره در حال هزيمت افتادند و به بصره پناه بردند ولى همين كه شتر عايشه را ديدند كه سواران آن را احاطه كرده اند برگشتند و چنانكه در آغاز بودند كار را از سرگرفتند.
عايشه به كعب بن سور كه افسار شترش را گرفته بود گفت: افسار شتر را رها كن و قرآنى در دست بگير و مردم را به پيروى از قرآن فراخوان! و از داخل هودج قرآنى به او داد و مردم روى به مصحف شريف آوردند، سبائيان كه پيشاپيش آنان بودند ترسيدند صلح شود همگى كعب بن سور را تيرباران كردند و او را كشتند و هودج عايشه را هم تيرباران كردند، و او بانگ برداشت كه اى فرزندان من؛ رعايت بازمانده پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را بكنيد (منظور خودش بود) و سپس بانگ برداشت: خدا را، خدا را بياد آوريد و به فكر حساب باشد! ولى كسى اعتنايى نمى كرد و در آن هنگام بانگ برداشت كه: اى مردم؛ قاتلان عثمان و پيروان ايشان را لعنت كنيد و خود شروع به لعن و نفرين كردن كرد و اميرالمؤمنين على عليه السلام شنيد و پرسيد كه اين سر و صدا چيست؟
گفتند: عايشه بر قاتلان عثمان و پيروان ايشان نفرين مى كند، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام هم فرمود: خداوند قاتلان عثمان را لعنت كند.
عايشه به عبدالرحمان بن عتّاب و عبدالرحمن بن حارث بن هشام پيام داد كه درجاى خود پايدارى كنيد و چون ديد سپاه اميرالمؤمنين على عليه السلام دست بردار نيستند وبه سوى شتر حمله مى آورند مردم را بيشتر به ادامه جنگ تشويق مى كرد.(1)
(1) نهاية الأرب: 146/5.
منبع: معاويه ج ... ص ...
بازديد امروز : 5980
بازديد ديروز : 24593
بازديد کل : 89485071
|