(4)
موجود ناشناخته در دربار معتضد
گاهى اوقات در جمع دوستان از موجودات ديگر چون «اجنّه»، «فرازمينى ها»، يا «ارواح» و «اشباح» سخن به ميان مى آيد. برخى از تجربه هاى خود و برخى ديگر از اتّفاقاتى كه براى دوستان يا نزديكانشان رخ داده صحبت مى كنند.
شيخ مسعودى متوفّاى قرن چهارم هجرى از مؤلّفان بزرگ تاريخ اسلام محسوب مى شود. او راجع به موجودى ناشناخته در دربار شانزدهمين خليفه عبّاسى يعنى «معتضد» مطالبى را ذكر نموده كه قابل تأمّل و بررسى است. چنان كه در متن خواهيد خواند اين موجود هم باعث قتل شده و هم خليفه وقت از ترس آن، عدّهاى را به قتل رسانده است.
اين اتّفاق در سال 284 هجرى رخ داده كه از آن زمان 1147 سال مى گذرد. اين كه اين چه موجودى بوده، قضاوت با شماست!
شيخ مسعودى چنين روايت مى كند:
«در سال دويست و هشتاد و چهار، شبحى به صورتهاى مختلف در خانه (قصر) معتضد عبّاسى بر او پديدار شد. يك دفعه به شكل راهبى بود كه ريش سفيد و لباس راهبان به تن داشت. دفعه بعدى به صورت جوانى نيكوروى با ريش سياه در غير لباس رُهبانان بود. يك بار به صورت پيرمردى با ريش سفيد در لباس اهل تجارت پديدار مى شد. يك بار شمشير برهنهاى بر كف داشت و يكى از خدمتكاران را با آن زد و به قتل رساند. درها را مى بستند امّا هر كجا معتضد حاضر بود چه در اتاق چه در صحن يا جاى ديگر، اين شبح پديدار مى گشت.
مردم در اين زمينه سخنها بسيار گفتند و موضوع ميان خواصّ و عوام جامعه شهرت گرفته و به همه جا انتشار يافت. هر كس مطابق نظر خود چيزى در اين زمينهمىگفت. يكى مى گفت: شيطانى سركش است كه پديدار مى شود تا معتضد را آزار واذيّت كند. ديگرى مى گفت: يكى از مؤمنان جنّ است كه رفتار ناپسند وخونريزى هاى معتضد را ديده لذا بر او پديدار مى شود تا وى را از كارهاى بد و ناشايستش بازدارد. ديگرى معتقد بود كه اين شبح يكى از خدمتكاران معتضد است كه عاشق يكى از كنيزى وى شده. بنابراين حيله فلسفى(3243) كرده و داروهاى مخصوص در دهان گذاشته تا به چشم ديده نشود. امّا همه اين حرفها گمان و ظنّ آنها بود. معتضد به ناچار طلسم نويسان را فراخواند. زيرا از اين اتّفاق سخت در وحشت و اضطراب بود و در كار خود فرومانده بود.
تعدادى از غلامان و كنيزان خود را به قتل رساند و آنها را غرق نمود. جماعتى ازآنها را به باد كتك گرفت و زندانى كرد.(3244)
3243) مقصود از طريق مواد شيميايى است.
3244) مجلّه دانشمند، ماهنامه آبان 1389، شماره 565، صفحه 70.
منبع: معاویه ج ... ص ...
بازديد امروز : 27503
بازديد ديروز : 32446
بازديد کل : 89384390
|