دعاى مهمّى از امام هادى عليه السلام
براى نجات از دشمن، دلتنگى و فقر
سيّد جليل القدر، سيّد بن طاووس رحمه الله در كتاب «مهج الدعوات» مى نويسد: يسع بن حمزة القمى مى گويد:
عمرو بن مسعده، وزير معتصم عبّاسى به من گفت: پرونده سختى درمورد توست .
آنگاه آنان مرا دستگير و زندانى كرده و با غل و زنجير بستند، من برجان خود بيمناك شده و ترسيدم كشته شده و اموالم را مصادره نمايند وفرزندان و بازماندگانم پس از من فقير شوند. به همين جهت، طى نامه اى اين جريان را به آقايم امام هادى عليه السلام نوشته و به آن حضرت شكوه كردم. و از حضرتش خواستم كه مشكل مرا حل نمايند.
مولايم امام هادى عليه السلام در پاسخ نامه مرقوم فرمود:
ترسى براى تو نيست و چيز مهمّى نيست، اين دعايى را كه براى تو مى نويسم بخوان و خداوند متعال را با اين كلمات نيايش كن تا به زودى از آنچه مبتلا شدى تو را نجات داده و در كار تو گشايشى قرار دهد، چرا كه اين دعايى است كه آل محمّد عليهم السلام به هنگام فرود آمدن بلا و آشكار شدن دشمنان و هنگام فقر و دلتنگى مى خوانند .
يسع بن حمزه گويد : ابتداى روز بود كه من شروع به خواندن دعايى كه مولايم براى من نوشته بود، كردم، سوگند به خدا ! هنوز خيلى از روز نگذشته بود كه مأمور آمد و گفت : وزير تو را مى خواهد .
من برخاستم و نزد وزير رفتم، وقتى چشمش به من افتاد لبخندى زد و دستور داد غل و زنجير از من باز كردند، آنگاه دستور داد لباس فاخرى براى من آوردند، مرا در كنار خود نشاند و شروع كرد با من صحبت كردن و عذر خواهى نمودن .
او همه اموالى كه از من گرفته بود پس داد و با بهترين وجه از من پذيرايى كرد. آنگاه مرا به همان منطقه اى كه تحت نظر من بود فرستاد وبخش ديگرى را نيز به آن افزود.
دعايى كه مولايم امام هادى عليه السلام نوشته بود، چنين است:
«يا من تحلّ بأسمائه عقد المكاره ، ويا من يُفلّ بذكره حدّ الشدائد ، ويا من يُدعى بأسمائه العظام من ضيق المخرج إلى محلّ الفرج ، ذلّت بقدرتك الصعاب، وتسبّبت بلطفك الأسباب ، وجرى بطاعتك القضاء ، ومضت على ذكرك الأشياء، فهي بمشيّتك دون قولك مؤتمرة ، وبإرادتك دون وحيك منزجرة .
وأنت المرجوّ للمهمّات ، وأنت المفزع للملمّات ، لايندفع منها إلّا ما دفعت ولاينكشف منها إلّا ما كشفت ، وقد نزل بي من الأمر ما قد فدحني ثقله ، وحلّ بي منه ما بهضني حمله ، وبقدرتك أوردت عليّ ذلك ، وبسلطانك وجّهته إليّ ، فلا مُصدر لما أوردت ، ولا ميسّر لما عسّرت ، ولا صارف لما وجّهت ، ولا فاتح لما أغلقت ، ولا مغلق لما فتحت ، ولا ناصر لمن خذلت إلّا أنت ، صلّ على محمّد وآل محمّد . وافتح لي باب الفرج بطَوْلك .
واصرف عنّي سلطان الهمّ بحولك ، وأنلني حسن النظر فيما شكوت ، وارزقني حلاوة الصنع فيما سألتك ، وهب لي من لدنك فرجاً وَحِيّاً ، واجعل ليمن عندك مخرجاً هنيئاً ، ولا تشغلني بالإهتمام عن تعاهد فرائضك ، واستعمال سنّتك ، فقد ضقت بما نزل بي ذرعاً ، وامتلأت بحمل ما حدث عليّ جزعاً ، وأنت القادر على كشف ما بُليت به ، ودفع ما وقعت فيه ، فافعل ذلك بي ، وإن كنت غير مستوجبه منك ، يا ذاالعرش العظيم ، وذا المنّ الكريم ، فأنت قادر يا أرحم الراحمين ، آمين يا ربّ العالمين .(5)
اى خدايى كه گره ناگواريها با نامهاى او گشايش مى يابد ، و اى آن كه با ياد او سختيها از بين مى رود ، اى آن كه نامهاى بزرگش براى خروج از شدّت به سوى گشايش خوانده مى شود . سختيها به نيروى تو رام و اسباب به لطف تو سبب ساز مى گردند ، و قضا به قدرت تو جارى گردد ، و چيزها به ياد تو امضا مى گردد ، پس هر چه بخواهى به مجرّد خواست تو بدون فرمانت انجام پذيرد و به مجرّد اراده ات بدون وحى تو باز ايستد .
تو اُميد براى مهمّات جهان و پناهگاه براى پريشانيها هستى ، هيچ درد و رنجى از بين نمى رود جز آن كه تو دفع كنى و هيچ مصيبتى بر طرف نمىشود جز آن كه تو برطرف نمايى ، به راستى كه براى من حادثه اى رخ داده كه سنگينى آن قابل تحمّل نيست و چنان بر من پيش آمد نموده كه حملش بر من سنگين آمده و اين را تو به قدرت خودت بر من وارد آورده اى و با سلطان تو بر من رو آورده ، پس آنچه تو وارد آورده باشى كسى نمى تواند آن را از ميان بردارد ، و آنچه را كه تو مشكل كنى كسى نمى تواند آن را آسان نمايد ، و آنچه را تو گسيل دارى برگرداننده اى نيست و آنچه را كه تو ببندى ، گشاينده اى براى آن نيست و آنچه را تو باز كنى ، كسى را ياراى بستن آن نيست و كسى را كه تو خوار نمايى ياورى جز تو نيست ، بر محمّد و آل محمّد درود فرست ، و از فضلت درِ گشايش را براى من بگشا ، و بانيروى خود تسلّط اندوه را از من برگردان ، و براى من در آنچه به سوى تو شكوه نمودم خوش بينى مرحمت فرما ، و شيرينى عمل در آنچه از درگاه تو خواستم براى من روزى كن و از پيشگاه خود براى من گشايشى فورى عنايت كن و از پيشگاه خود براى من چاره اى گوارا قرار بده ، و مرا با گرفتارى ، از انجام واجبات تو و بكارگيرى مستحبّات تو مشغولم مكن ، چرا كه از آنچه به من رسيده - پروردگارم - در تنگنا هستم و دلم از اندوه بار سنگينى كه براى من پيش آمده ، پر شده و تنها تو قادرى آنچه را كه باعث گرفتارى من شده برطرف كنى ، و آنچه مرا در خود فرو برده از بين ببرى .
اين كار را براى من انجام بده ، گرچه سزاوار چنين امرى از جانب تو نيستم . اى داراى عرش بزرگ و عطاى كريم ، پس تو توانايى اى مهربانترين مهربانان ، اجابت فرما اى پروردگار جهانيان.
--------------------------------------------------------------------
5) مهج الدعوات : 326 - 324 ، بحار الأنوار : 224/50 ح 12 (بخشى از حديث) و 229/95 ح 27 .
منبع: کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام جلد دوم صفحه 750
بازديد امروز : 21112
بازديد ديروز : 28544
بازديد کل : 89300109
|