(3)
پاسخ به چند هزار سئوال
گروهى از شيعيان اطراف، از حضرت جواد عليه السلام اجازه خواستند كه خدمت او برسند، امام عليه السلام به آنها اجازه فرمود، و آنها وارد شدند و در يك مجلس از آن حضرت سى هزار مسأله پرسيدند و امام عليه السلام در حالى كه دهساله بودند همه آنها را جواب مرحمت فرمودند .(1)
علاّمه مجلسى رحمه الله در كتاب «بحار الأنوار» ذيل اين حديث شريف مى فرمايد :
ممكن است اشكال شود كه اگر سؤال و جواب هر مسأله اى يك سطر يعنى پنجاه حرف باشد مدّت زمانى كه لازم دارد بيشتر از سه ختم قرآن است ، پس چگونه ممكن است كه در يك مجلس صورت گرفته باشد؟ واگر گفته شود، پاسخ امام عليه السلام در بيشتر اين مسائل مختصر به «بلى» و «نه» بوده يا به اعجاز در سريع ترين وقت انجام شده در مورد سؤال چنين چيزى ممكن نيست .
سپس گفته است كه از اين اشكال به چند گونه مى شود پاسخ داد:
1 - اينكه گفته اند: سى هزار ، اشاره به زيادى سؤال و جواب است، نه اينكه واقعاً حساب كرده باشند ؛ زيرا شمردن اين گونه مسائل جدّاً بعيد است.
2 - ممكن است در اذهان اين گروه سؤالهاى زيادى به طور متحد بوده و هنگامى كه امام عليه السلام به يكى از آن سؤالها جواب مى داد در واقع به همه آنها جواب داده است.
3 - ممكن است امام عليه السلام كلمات كوتاه و مختصرى مى فرموده ولى از آن احكام بسيارى استنباط و استخراج مى كردند، و اين جواب پسنديده اى است.(2)
4 - مقصود از وحدت مجلس، وحدت نوعى باشد يعنى يك نوع مجلس كه از نظر ترتيب و تنظيم و افراد يك شكل داشته است يا اينكه مقصود اينست كه مجلس در يك محل مانند مِنى برگزار شده گر چه در روزهاى متعدد صورت گرفته باشد.
5 - ممكن است مبنى بر بسط دادن زمان بوده كه صوفيه قائلند يعنى امام عليه السلام تصرف در زمان نموده و آن را بسط و توسعه داده است.
6 - اينكه اعجاز امام عليه السلام تنها در سرعت بخشيدن به پاسخ خود ايشان نبوده بلكه در سرعت بخشيدن به كلام آن گروه هم اثر گذاشته است يا اينكه امام عليه السلام به ايشان جواب مى داده است از روى علمى كه به باطن آنها داشته است پيش از آنكه ايشان سؤال خود را مطرح كنند.
7 - اينكه مقصود از سؤال ارائه نامه ها و نوشته هاى طولانى است كه به هم پيچيده بودند و امام عليه السلام جواب آنها را به طور غير عادى در زير آنها مى نوشتند . اينجا كلام علاّمه مجلسى رحمه الله به پايان مى رسد، خداوند مقام اورا برتر گرداند .(3)
مؤلّف رحمه الله گويد : مجلسى رحمه الله كه اشكال را مطرح كرده و به وجوه هفتگانه فوق جواب داده، مسأله را در موردى فرض كرده است كه هر سؤال وجواب يك سطر باشد، ولى مى دانيم كه بسيارى از سؤالها و جوابها بيشتر از نيم سطر بلكه بيست حرف نيست ، مثل اينكه سؤال شود «قاف» چيست؟ جواب دهد: كوهى است كه به دنيا احاطه دارد، و سوأال شود«صاد» چيست؟ جواب دهد: چشمه اى در زير عرش است، و سؤال شود «اسم» چيست؟ جواب دهد: صفتى است كه بيان موصوف مى كند.
سؤال شود : آيا مسح كردن بر روى كفش جايز است؟ جواب دهد: نه.سؤال شود : چند تكبير در نماز ميّت بايد گفت؟ جواب دهد: پنج تكبير.
سؤال شود آيا قرائت در نماز واجب است؟ جواب دهد: بلى، و مانند اينگونه سؤالات كه فراوان است. و اگر چنين باشد تمام سؤالها و جواب ها مدت زمانى كه لازم دارد بيش از يك ختم قرآن نمى شود و تجربه شده است كه هر جزء قرآن وقتى به آرامى خوانده شود بيست دقيقه بيشتر طول نمى كشد و در اين صورت يك ختم قرآن در مدت ده ساعت ممكن است انجام شود، پس نيازى به اين همه زحمت نيست كه براى دفع اشكال پاسخ هاى گوناگون فراهم كنيم .
و از اين هم كه چشم پوشى كنيم باب اعجاز توسعه دارد و امام عليه السلام به نيروى اعجاز و قدرتى كه خدا در اختيار او قرار داده است اين گونه اعمال را به راحتى انجام مى دهد، و اين اشكالات در برابر اعجاز مقاومت وپايدارى نخواهند داشت.
(1) الكافى : 496/1 ح7، كشف الغمّة: 364/2، مناقب ابن شهراشوب: 384/4، بحار الأنوار : 93/50 ذيل ح 6 .
(2) مانند آنچه امام صادق عليه السلام به عبد الأعلى فرمود ؛ هنگامى كه از آن حضرت درباره وضو سئوال كرد درصورتى كه بر روى انگشت زخمى باشد و آن را بسته باشند .
امام عليه السلام فرمود : جواب اين مورد و امثال آن از كتاب خداوند فهميده مىشود كه فرموده است : «ما جَعَلَ عَلَيْكُم في الدينِ مِنْ حَرَج» يعنى در دين ، حرج و سختى و به زحمت افتادن قرار داده نشده است ، سپس فرمود : بر روى همان ، دست خود را بكش .
(3) بحار الأنوار : 93/50 ذيل ح 6 .
منبع: قطره اي از درياي فضائل اهل بيت عليهم السلام ج 1 ص 649
بازديد امروز : 7547
بازديد ديروز : 19532
بازديد کل : 89506169
|