2) اشعار پرمحتوا پيرامون ولادت باسعادت پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله
رضيت بدّاً بمولده المسعود طالعه
بدر الهوى واختفت فيه الأضاليل
وزال عن رأس كسرى التاج حينعلا
من فوق بهرام للايمان إكليل
بخاتم الرسل قد زلت أساوره
فعرشه بعد كرسيّ الملك مشلول
سبحان من خصّ بالإسراء رتبته
بقربه حيث لا كيف وتمثيل
بالجسم اُسري به والروح خادمه
له من اللَّه تعظيم وتبجيل
له البراق جواد والسماء طرق
مسلوكة ودليل السير جبريل
له شريعة حقّ للهدى وله
شريعة في الندى من دونها النيل
وجاءه الروح بالقرآن ينسخ من
شريعة الروح مايحويه انجيل
وكلّ أسفار توراة الكليم لها
من بعد أسفار صبح الذكر تعطيل
لولاه ما كان لا علم ولاعمل
ولا كتاب ولانصّ وتأويل
ولا وجود ولا إنس ولا ملك
ولا حديث ولا وحي وتنزيل
له الخوارق فالعرجون في يده
مهنّد من سيوف اللَّه مسلول
حروبه ومغازيه لها سير
بها يحدث جيل بعده جيل
خشنود شدم به ولادت او كه طالعش مسعود است، همانند شب چهارده درخشيد وتاريكىها در آن پنهان گشت.
تاج از سر كسرى )پادشاه ايران( افتاد هنگامى كه تاج ايمان از مرّيخ بالاتر رفت.
به وجود خاتم انبياء زينتها از تاج او ريخت، و تخت او بعد از تخت سلطنت نبىّ صلى الله عليه وآله وسلمدرهم شكسته شد.
پاك و منزّه است كسى كه با سير دادن پيغمبرش رتبه او را به قرب و نزديكى خوداختصاص داد در حالى كه او ذاتش منزّه از كيفيّت و تشبيه است.
با جسم شريفش سير داده شد و روح الأمين در خدمت او بود، و خداوند تبارك و تعالىاو را با اين كار تعظيم و تكريم نمود.
مركب او در اين سفر آسمانى براق بود، و آسمان مسير او بود كه مىپيمود، و راهنمايشدر اين سفر جبرئيل عليه السلام بود.
او داراى دين حقّى است كه براى هدايت خلق آن را تبليغ نمود، و آبشخورى در بخششو بزرگوارى دارد كه نيل كوچكترين آنها است.
قرآنى را كه روح الأمين براى او آورد دين روح اللَّه و آنچه را كه انجيل او دربردارد نسخكرد و از بين برد.
همه بخشهاى تورات حضرت موسى بعد از آمدن سوره ها و آيات قرآن كريم تعطيلگرديد.
اگر او نبود نه علمى بود و نه عملى، و نه كتابى، نه نصّى )ظاهر كتاب( بود و نه تأويلى(باطن كتاب).
نه وجودى بود، نه انسانى و نه فرشته اى، نه حديثى بود، نه وحيى و نه قرآنى.
او داراى معجزات و كارهاى شگفتانگيز بود، شاخه خرما در درست او شمشيرى از شمشيرهاى برهنه پروردگار شد.
جنگهائى كه در آنها حضور داشت و آنها كه حضور نداشت سيرهاى است كه نسل به نسل مردمان آن را گفتگو مىكنند.
و شيخ اُزرى رحمه الله نيكو به رشته نظم درآورده و گفته است:
ما عسى أن أقول في ذي معال
علّة الكون كلّه احداها
بشرت اُمّه به الرسل طرّاً
طرباً باسمه فيا بشراها
نوّهت باسمه السموات والار
ض كما نوّهت بصبح ذكاها
طربت لاسمه الثرى فاستطالت
فوق علويّة السما سفلاها
لاتجل في صفات أحمد فكراً
فهي الصورة الّتي لن تراها
تلك نفس عزّت على اللَّه قدراً
فارتضاها لنفسه واصطفاها
ما تناهت عوالم العلم الّا
وإلى كنه أحمد منتهاها
حاز قدسيّة العلوم وإن
لم يؤتها أحمد فمن يؤتاها
علم اقسمت جميع المعالي
انّه ربّها الّذي ربّاها
فاض للخلق منه علم وحلم
اخذت عنهم العقول نهاها
وسمّت باسمه سفينة نوح
فاستقرّت به على مجراها
وبه نال خلّة اللَّه إبراهي
م والنار باسمه أطفاها
وبسرّ سرى له في ابن عمران
أطاعت تلك اليمين عصاها
وبه سخر المقابر عيسى
فأجابت نداءه موتاها
وهو سرّ الوجود في الملأالأعلى
ولو لاه لم تعفر جباها
لم تكن هذه العناصر إلّا
من هيولاه حيث كان أباها
چه بگويم درباره كسى كه داراى منزلتى رفيع و ارزشى والا است، او علّت هستى است واين يكى از آن مقامات و منزلتهاى او است.
انبياء بشارت او را همگى گفته اند، و به نام مبارك او خوشحالى كرده و سرود خواندند.
آسمان و زمين نام او را اعلان كرده و بالا بردند، همانطور كه روشنى صبح خبر از آمدنصبح مىدهد.
زمين به خاطر نام او شادى كرد و با ولادت او پائينترين مرتبه زمين بر بلندترين مرتبهآسمان فخر نمود.
فكرت را در صفات احمد صلى الله عليه وآله وسلم به تحرّك و تلاش وادار مكن، زيرا آن صورتى است كهنظير و مانند ندارد.
شخصيّتى است كه قدرش نزد خدا عزيز و ارجمند است، او را براى خود برگزيده واختيار نموده است.
علم و دانش درياى بيكرانى است كه پايان نمىپذيرد مگر اينكه پايان آن و نهايتش دروجود احمد صلى الله عليه وآله وسلم ختم مىشود.
علوم مقدّس و دانش الهى را او فرا گرفته است، و اگر به او نرسيده بود چه كسى قابل بودكه به او برسد.
تمام صفات عالى و برترىهاى اخلاقى قسم ياد كرده اند، كه پرورش دهنده آنها ايشان بوده است.
از ناحيه او دانش و بردبارى به سوى خلق سرازير شد، عقول از او خرد و انديشه راگرفت و به دست آورد.
نام مبارك او كه بر كشتى نوح نهاده شد، از غرق شدن ايمنى پيدا كرد و در مجراى خودآرام گرفت.
ابراهيم به سبب او به مقام خلّت رسيد، و آتش نمرودى به اسم مبارك او بر ابراهيم سردو خاموش شد.
و به سرّى كه او در موسى جارى كرد، عصائى كه در دست او بود از او اطاعت كرد.
و به سبب او عيسى مقابر را تسخير كرد، و مرده هائى كه در آن بودند نداى او را جوابگفتند.
او در ملأ اعلى كه جايگاه فرشتگان است رمز و راز هستى است، و اگر او نبود آنهاپيشانى به خاك نمى گذاشتند و عبادت نمىكردند.
تمامى اين عناصر نيستند مگر از مادّه اصلى خود، و او مادّه اصلى و اساس هستى و پدرخلقت است.
منبع : قطره اي از درياي فضائل اهل بيت عليهم السلام : 1 / 129
بازديد امروز : 0
بازديد ديروز : 21858
بازديد کل : 88868248
|