امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(3) مطلب سوم: صلح امام حسن‏ عليه السلام با معاويه

(3)

مطلب سوم:

صلح امام حسن‏ عليه السلام با معاويه

در سال 41 هجرى، پس از صلح امام حسن‏ عليه السلام با معاويه، سفيان بن ابى ليلى، نزد امام حسن ‏عليه السلام آمد و گفت: سلام برتو اى زبون‏ كننده مؤمنان!
   امام حسن‏ عليه السلام فرمود:
بنشين، خدايت رحمت كند؛ براى پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم پادشاهى بنى ‏اميّه آشكار شد و در خواب چنين ديد كه آنان يكى پس ازديگرى بر منبر او بالا مى ‏روند و اين كار بر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم گران آمد و خداوند در اين باره آيتى از قرآن نازل كرد وخطاب به پيامبر چنين فرمود: «و آن خوابى را كه به تو نموديم جز براى آزمايش مردمان قرار نداديم و آن شجره ملعونه‏ در قرآن...».
و از پدرم على - كه رحمت خدا بر او باد - شنيدم كه مى ‏فرمود: به زودى خلافت اين امّت را مردى فراخ ‏گلو و شكم ‏گنده برعهده خواهد گرفت.
پرسيدم: او كيست؟
فرمود: معاويه است.
و پدرم به من فرمود: قرآن از پادشاهى بنى ‏اميّه و مدّت آن خبر داده است و خداوند متعال مى‏ فرمايد: «شب قدر بهتر ازهزار ماه است» و افزود: اين هزار ماه مدّت پادشاهى بنى ‏اميّه است.(337)
   در اين نقل، پيشگوئى ديگرى شده كه دليل ديگرى بر صحّت آن است و آن: مدّت حكومت بنى ‏اميّه است كه هزار ماه ‏به طول انجاميده است و در طول اين مدّت چه ظلم‏ها و ستم‏هاى فراوانى كه بر خاندان پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله وسلم و ساير مردم وارد ساختند.
   علماى معروف اهل تسنّن در روايات متعدّد، آياتى از قرآن را درباره فتنه بنى ‏اميّه نقل كرده ‏اند كه بايد وسيله عبرت‏ براى همه كسانى باشد كه به معاويه و ساير بنى ‏اميّه نگاهى مثبت دارند.
   در اين روايات بنى ‏اميّه به عنوان امامان كفر و دشمنان دين معرّفى شده ‏اند. بنابراين در ميان اهل تسنّن، گروهى كه‏ معاويه را مسلمان و خليفه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى ‏دانند! بايد در عقيده خود تجديد نظر نموده و قلب خود را از علاقه ومحبّت به آن پاك نمايند.
   آيا سزاوار است كسانى كه خود را جزئى از ملّت اسلام مى‏ دانند و خود را تابع آئين رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى‏ شمارند، دشمنان آن حضرت و دشمنان خاندان آن بزرگوار را احترام بگذارند و آنان را جانشين و خليفه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم بدانند؟!
   آيا كسانى كه پيغمبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است آنان را به صورت ميمون و خوك ديده‏ ام، لياقت رهبرى آئين آن حضرت‏ را دارند؟!
   آيا خوك و ميمون و كسانى كه در سيرت آن حيوانات مى‏ باشند، قدرت دارند بشر را به سوى حق راهنمايى نموده وحقيقت را براى مردم روشن سازند؟!
   خطيب بغدادى در «تاريخ بغداد» مى‏ گويد: رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
أريت بني‏ اُميّة في صورة القردة والخنازير، يصعدون منبري، فشقّ ذلك فأنزلت «إنّا أنزلناه في ليلة القدر».
بنى‏ اميّه را نشانم دادند كه به صورت ميمون‏ها و خوك‏ها بر منبرم بالا مى‏روند. اين بر من سخت آمد پس آيه نازل شد كه:«همانا ما نازل نموديم او را در شب قدر».
    و نيز گفته است كه پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
أريت بني‏ اُميّة يصعدون منبري، فشقّ عليّ فأنزلت «إنّا أنزلناه في ليلة القدر».(338)
بنى ‏اميّه را نشانم دادند كه بر منبرم بالا مى‏روند. اين بر من سخت آمد پس نازل شد: «همانا ما نازل نموديم او را در شب قدر».
    سيوطى در «الدّر المنثور» نقل كرده است:
   رأى رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله وسلم بني فلان ينزون على منبره نزو القردة، فساءه ذلك، فما استجمع ضاحكاً حتّى مات و أنزل اللَّه:«وَما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتى أَرَيْناكَ إِلّا فِتْنَةً للنّاس».
   «رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم ديد كه بنى ‏اميّه بر منبر او  مى‏ جهند همچون جهيدن ميمون‏ها، پس از اين موضوع ناراحت گشت،پس با كسى در حال خنده گرد نيامد تا از دنيا رفت، خداوند اين آيه را نازل فرمود: «ما رؤيايى را كه نشانت داديم قرارنداديم مگر براى امتحان مردم».
و نيز سيوطى روايت كرده است: رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
أريت بني‏ اُميّة على منابر الأرض وسيتملّكونكم فتجدونهم أرباب سوء.
بنى‏ اميّه را نشانم دادند كه بر منبرهاى زمين قرار گرفته ‏اند و به زودى مالك شما مى‏گردند! آن‏گاه آنان را اربابانى بد مى‏ يابيد.
   واهتمّ رسول اللَّه ‏صلى الله عليه وآله وسلم لذلك؛ فأنزل اللَّه «وَما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتى أَرَيْناكَ إِلّا فِتْنَةً للنّاس».(339)
   «پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم از اين جريان غصّه‏ دار شدند، پس خداوند اين آيه را نازل فرمود: «و ما قرار نداديم خوابى را كه به تونشان داديم مگر امتحان براى مردم».

 


335) سوره إسراء، آيه 60.
336) در آيه شريفه، تلميحى زيبا بكار رفته و آن، نام «يزيد» است و اين موضوع كه وى طاغى بزرگى مى‏ باشد.
337) اعجاز پيامبر اعظم‏ صلى الله عليه وآله وسلم در پيشگويى از حوادث آينده: 302.
338) معاوية بن ابى سفيان: 38، از تاريخ بغداد: 44/9.
339) معاوية بن ابى سفيان: 28، از الدّر المنثور: 191/4.

 

 معاويه ج 1 ص 195
 

 

 

بازدید : 1893
بازديد امروز : 8100
بازديد ديروز : 19024
بازديد کل : 127564942
بازديد کل : 88854490