امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
مرگ شخصى بهتر است يا حيات همگانى؟!

مرگ شخصى بهتر است يا حيات همگانى؟!

به اين جهت، علماى بزرگ ديگرى مانند مرحوم آية اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى ‏پيمودن اين‏گونه راه‏ ها را نمى ‏پسنديده‏ اند و معتقد بوده ‏اند بايد راهى را برگزيد كه ‏اساسى باشد و انسان را به هدف برساند...

   ايشان براى يافتن راهى كه در نفس انسان تحوّل كلّى ايجاد شود - تا هر روز به‏ گونه ‏اى دچار لغزش‏هاى روحى و اخلاقى نشود - فكر مرگ را برگزيده ‏اند و چنين‏ گفته ‏اند كه: اگر انسان هر روز درباره مرگ بينديشد به گونه ‏اى كه نفس او باور كند كه ‏دير يا زود از دنيا خواهد رفت، هواها و هوس‏هاى نفسانى او از بين رفته و نفس امّاره ‏او به نفس لوّامه و كم‏ كم به مراحل بالا تبديل مى ‏گردد.

   بنابراين انسان به وسيله ادامه فكر مرگ، نفس خود را كشته و از هواها و هوس ‏هاى آن نجات مى يابد.

بديهى است اين راه بهتر از راه ‏هاى ديگرى مى ‏باشد كه در برخى از كتاب‏هاى «علم اخلاق» نوشته شده است؛ ولى آيا مى‏ توان راهى برتر از آن يافت كه نتيجه و دست ‏آورد آن، هم براى فرد و هم براى اجتماع بهتر و كاملتر باشد؟!

   نويسنده اين سطور بر اين باور است كه ما براى ريشه ‏كن ساختن هوس‏ها و يافتن‏ راه نجات، به جاى اين‏كه در فكر مردن و مرگ شخصى باشيم بهتر است درباره زنده ‏شدن ‏و حيات اجتماعى بينديشيم.

   اگر انسان بداند در عصر غيبت، قدرت‏ها و توانايى‏ هاى فكرى و روحى او مرده است‏ و با فرا رسيدن روزگار پرشكوه ظهور به زندگى ارزنده دست مى ‏يابد، به حيات كنونى ‏بسنده نمى‏ كند و زندگى عصر غيبت را مردگى مى ‏داند و به اين جهت در انديشه حيات ‏و زندگى نه تنها براى خود بلكه براى همه انسان‏ها در سراسر گيتى خواهد بود.

او درك مى ‏كند كه انديشه حيات نيز، حياتبخش و زندگى‏ ساز است.

صحيح است كه انسان مى ‏تواند با فكر مرگ، رذايل اخلاقى خود را نابود سازد، ولى ‏با درك حيات واقعى و آگاهىِ كامل از معناى زنده بودن، مى ‏تواند قدرت ‏هاى روحى و توانايى ‏هاى روانى خود را زنده سازد؛ به گونه ‏اى كه پايگاه‏ هاى رذايل اخلاقى در او ويران و ريشه ‏كن شده و جايگاهى براى آن‏ها باقى نماند.

   آرى؛ انسان مى ‏تواند به جاى اين‏كه در فكر خوابيدن در قبر و فاسد شدن اعضاء و جوارح و پوسيده شدن كفنِ خويش باشد، در فكر زنده ‏شدن انسان‏ها با كفن ‏هاى سالم‏ و شمشيرهاى آويخته باشد.

   انسان مى ‏تواند به جاى انديشيدن درباره مرگ خود، به حيات همگان و زنده شدن ‏اجتماع بينديشد.

   انسان مى‏ تواند به جاى اين‏كه قبرى كوچك و تاريك را در نظر مجسّم سازد، درباره ‏جهانى بزرگ و نورانى از تابش انوار تابناك و پرفروغ عصر ظهور امام عصر عجّل اللَّه تعالى ‏فرجه بينديشد.

   انسان مى ‏تواند به جاى اين‏كه لحظه ‏شمار فرارسيدن مرگ باشد، صبح و شام در انتظار فرا رسيدن روزگار پرشكوه دولت كريمه امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه باشد.

   انسان مى ‏تواند به جاى اين‏كه خود را آماده مرگ نمايد، خود را آماده شهادت در ركاب حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه نمايد.

   آرى؛ انسان مى ‏تواند با آماده ساختن خود براى ظهور و به دست آوردن انتظار راستين، همه خوبى ‏ها و ارزش‏ها را داشته باشد؛ زيرا «چون كه صد آيد، نود هم پيش ‏ما است».

   با به دست آوردن انتظارِ راستين ـ كه به بيان رسول گرامى خدا صلى الله عليه وآله وسلم برترين جهاد وكوشش امّت است ـ انسان مى ‏تواند از رذايل اخلاقى دور شده و با به دست آوردن ‏قدرت‏ها و نيروهاى فوق ‏العاده، به حيات و زنده بودن راه يابد. بديهى است كه «نابرده ‏رنج، گنج ميسّر نمى شود».

   ما بايد در حرم حضرت امام رضا عليه السلام براى بدست آوردن انتظار راستين و براى ‏زنده ‏شدن دل‏هاى مرده، دعا كنيم و با توسّل به آن حضرت و سوگند دادن خداوند به‏ حقّ آن بزرگوار، ظهور حياتبخش جهان و منجى عالم بشريّت را بخواهيم.

   ما بايد به شور و شوق و علاقه خود به امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه و ظهور آن بزرگوار هر چه بيشتر بيفزاييم. در اين صورت از حضرت امام رضا عليه السلام پيروى نموده‏ ايم.

   براى روشن شدن اين مطلب، شعر دعبل را آورده، سپس به نكاتى در اين باره ‏مى ‏پردازيم:

 

    بازدید : 9027
    بازديد امروز : 1774
    بازديد ديروز : 21751
    بازديد کل : 128910718
    بازديد کل : 89545344