Imam sadIiq: IF I Percieve his time I will serve him in all of my life days
حكايت حرز يمانى

حكايت حرز يمانى

   محدّث نورى ‏رحمه الله در اين باره در كتاب «دارالسلام» مى ‏نويسد:

   اميراسحاق استرآبادى مى ‏گويد: در راه مكّه خستگى راه ناتوانم كرد، و از حركت باز ايستادم و از كاروان عقب ماندم، واماندگى من؛ مرا از زندگى نااُميد كرد، دست از دنيا شُستم و مانند كسى كه جان ‏مى ‏سپارد به پشت خوابيدم، و شروع به گفتن شهادتين نمودم.

   ناگاه در بالينم مولاى ما و مولاى جهانيان خليفه خدا بر مردمان حضرت بقيّة اللَّه ارواحنا فداه ‏جلوه ‏گر شد و فرمود: اى اسحاق؛ برخيز.

   برخاستم، تشنگى بر من چيره شده بود، آبم داد، و سوار بر مركب خود نمود. همين طورى كه ‏راه مى ‏پيموديم من «حرز يمانى» را مى‏ خواندم، حضرت اشتباهات مرا تصحيح مى‏ فرمود، تا اينكه حرز تمام شد، ناگاه متوجّه شدم كه در سرزمين ابطح (مكّه) هستم، از مركب پائين آمدم و آن حضرت را نديدم.

 

    Visit : 18404
    Today’s viewers : 0
    Yesterday’s viewers : 83356
    Total viewers : 132429536
    Total viewers : 91822542