(8)
جواب معاويه به محمّد بن ابى بكر
معاويه با اين نامه به او جواب داد:
بسم الله الرحمن الرحيم، از معاوية بن ابى سفيان بن محمّد بن ابى بكر ذليل كننده پدرش خليفه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلم... امّا بعد، نامه ات به من رسيد كه در آن يادآور شدى خداوند به عظمت و سلطنت و قدرتش رسول خدا را برگزيد همراه با سخنانى كه ساخته و پرداخته بودى كه نشان دهنده سستى رأى تو و موجب نكوهش پدرت و تفضيل پسر ابى طالب و سوابق ديرين و خويشاونديش با رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلم و يارى وياورى او در مواقع بيم و هراس بود.
تمام احتجاج و عيبجويى تو از من براى (اثبات) فضيلت كس ديگرى بود نه فضيلت خودت و خدا را سپاسگزارم كه اين فضيلت را از تو دور گرداند و در ديگرىقرار داد. من و پدرت باهم در زمان حيات پيامبرمان محمّد حقّ علىّ بن ابى طالب را بر خود لازم مى ديديم و فضل و برترى او را بر خودمان مى دانستيم تا اينكه خداوند سرنوشت پيامبرش را رقم زد و وعده اش را تحقّق بخشيد و دعوتش را آشكار ساخت و حجّتش را محكم نمود سپس خداوند او را قبض روح كرد.
اوّلين كسى كه حقّ او را به زور گرفت پدر تو و فاروقش بودند كه با او او مخالفت كردند و بر اين كار ميان خودشان اتّفاق نظر يافته و كارها را مرتّب كردند و سپس او را- علىّ بن ابى طالب عليه السلام - فراخواندند تا با آن ها بيعت كند امّا او آن ها را به تأخير انداخت و درنگ كرد و براى بيعت نزد آن ها نرفت.
ولى آن ها تصميماتى درباره او گرفتند و قصد كار عظيمى كردند و او به ناچار با آن ها بيعت كرد و تسليم شد امّا آن دو او را در كارشان شركت ندادند و هيچگاه او را از اسرارشان آگاه نساختند تا اينكه بر همين حال مردند. پس از آن عثمان به اداره امور برخاست و او نيز به شيوه آن ها اقتدا جست تا جايى كه گنهكاران رانده شده در او طمع كردند. امّا شما دو نفر (مقصود محمّد بن ابى بكر و على عليه السلام است) بر شكم او زديد و با او اظهار دشمنى كرديد تا به نتيجه تلاشتان رسيديد و به آرزويتان دست يافتيد.
امّا اى پسر ابوبكر؛ احتياط پيشه كن و وجبت را به اندازه انگشتانت بگير و با كسىر و در رو نشو كه كوهها با حلم او روبرو مى شوند و از كسى عيبجويى مكن كه پدرت فراش او را گسترانده است و براى حكومت (پادشاهى) او مسند چيده است اگر كار و رأى ما درست است پدرت نخستين كسى است كه بناى آن را نهاد و ما به همان شيوه او اقتدا كرده ايم و از عملكرد او پيروى كرده ايم و اگر كارهايى كه پدرت و فاروق او بر آنها پيشى گرفتند، نبود اينك ما با كتاب خدا و نصّ رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلم مخالفت نمى كرديم بلكه تسليم آن ها مى شديم و نزد او گرد مى آمديم پس عيب جوئيت براى پدرت باشد و به هر چه مى خواهى بر او عيب بگير و يا رهايش كن والسّلام.(1)
1) نبرد جمل: 84.
منبع : معاویه : ج ... ص ...








