امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(4) یزید و واقعه حرّه (3)

(4)

یزید و واقعه حرّه (3)

كس به نزد عبيداللَّه بن زياد فرستاد و او را گفت كه به مدينه رود و نيز عبداللَّه بن‏ زبير را در مكّه در ميان گيرد.

   ابن زياد گفت: براى مردِ تبهكار دو كار باهم نكنم: كشتن پسر پيامبر خداوند وجنگ در شهر خدايى مكّه.

   پس پيكى به نزد او فرستاد و پوزش آورد.

   يزيد كس در پى مسلم بن عُقْبَه مُرّى فرستاد. او همان بود كه وى را «مرد بسيارافزون‏ كار در خونريزى» (مسرف) خواندند و در اين هنگام پيرى سخت كهنسال و بيمار بود. فرستاده گزارش به وى داد و مسلم گفت: آيا امويان هنوز مرد نيند(نى ‏اند)؟

   فرستاده گفت: هستند.

   گفت: پس چرا لختى از روز نتوانستند پيكار آزمود! اينان سزاوار يارى رساندن و كمك نيستند؛ زيرا مردمى خوار و فرومايه ‏اند. اى سرور خداگرايان؛ ايشان را فروگذار تا به خودىِ خود با دشمن‏ شان پيكار كنند و آنگاه آشكار شود كه چه كسى بر سر فرمانبردارى تو مى ‏جنگد و كدام كس تن به دشمنان مى‏ سپارد؟

   يزيد گفت: دريغ از تو؛ پس از ايشان، زندگى سخت خوارمايه است، با مردم‏ براى نبرد بيرون شو.

   برخى گويند: معاويه به يزيد گفت: تو را با مردمان مدينه روزى دشوار در پيش ‏است؛ اگر چنين كنند، مسلم بن عقبه را به رزم ايشان گسيل كن؛ زيرا او همان مردى ‏است كه از نيكخواهى او دل ‏آسوده‏ ام چه او را بارها آزموده ‏ام و مى ‏دانم كه مزدورى‏ خوب و سرسپرده ما امويان است.

   چون مردمان مدينه گردن‏بندِ فرمانبرى از يزيد فروافكندند، او مسلم را به جنگ‏ ايشان گسيل كرد. وى در ميان مردم آواى بسيج به سوى حجاز برآورد و گفت كه‏ بخشش‏هاى خود برگيرند و افزون بر آن، هر كدام صد دينار به سان كمك دريافت ‏كنند. دوازده هزار مرد جنگى داوخواه شدند.

   يزيد بيرون رفت و از ايشان سان ديد. او بر شمشيرى تكيه كرد و كمانى بر شانه‏ افكند و چنين سرود:

ابلغ أبابرك إذا اللّيل سرى

وهبط القوم على وادى القُرى

أجمع سكران من القوم ترى

أم جمع يقظان نفى عنه الكرى

يا عجباً من ملحد يا عجبا

مخادع بالدين يعقو بالعرى

چون شب فراز آيد و مردم در «وادى قرا» فرود آيند، پيام به ابوبكر برسان كه: آيا گروهى از مستان را مى‏ بينى يا گروهى از يقظانيان كه خواب از ايشان دور گشته‏ است؟ شگفتا از يك بى ‏دين شگفتا! آنكه دين را بازيچه خود مى‏ سازد و در بيابان در خاك نابودى غلت همى زند.(2728)


2728) تاريخ كامل ابن اثير: 2294/5.

 

منبع: معاویه ج ... ص ...

 

بازدید : 1592
بازديد امروز : 13465
بازديد ديروز : 23197
بازديد کل : 128890607
بازديد کل : 89535285