(4)
يزيد و جريان كربلا
بر اساس قانون جاذبه، هر جسمى كه در هوا رها شود، به سوى زمين سقوط مى كند، در انسانيّت انسان نيز حالتى وجود دارد كه او را به پذيرش فساد سوق مى دهد، به همين دليل اسلام، انسان را به جايگاهى والاتر ارتقا مى بخشد، چرا كه آيين الهى روح آدمى را به واسطه عبادت يوميّه در گردش شب و روز به مقامى والا وبرجسته رسانده و آن را بر محور عُمر، پاك و منزّه مى گرداند. چه بسا اصلاح فساد وتباهى در صورت رشد، نياز به نشانه اى آسمانى مانند گرفتن خورشيد و ماه داشته باشد و در شهادت پدر شهيدان، نشانى از نشانه هاست.
حادثه كربلا به زمين لرزه اى مى ماند كه اسلام را دوباره در دلها زنده ساخت؛ زيرا آن عرصه، سراسر اراده و تصميم براى شهادت در راه خدا بود. فاصله پنجاه ساله بين رحلت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و حادثه كربلا كافى بود تا احساس برخى از مردم دردورههاى بعد را به تيرگى بكشاند و حاضر شوند فرزندان پيامبر خودشان را - كه خود بر او و آنها درود و صلوات مى فرستادند - به قتل برسانند!
آنچه يزيد بن معاويه، سردمدار آن جنايت پيشگان خود درباه آنان داورى كرده براثبات اين معنى كافى است. وى به مزدورانش گفت: بدون كشتن حسين نيز از فرمانبردارى شما راضى بودم.
بيم و هراس، اشكش را جارى ساخته و زبانش را ترس و وحشت به گفته اى رياكارانه گشوده بود. سپاهيانش پس از دو سال، آنچه را در كربلا انجام داده بود، درنبرد «حرّه» تكرار و براى سوّمين بار وقتى كعبه را از فراز كوه ابوقبيس به منجنيق بستند، مرتكب اين عمل شدند.
نخستين جنايت به جنايت دوّم و سوّم و ديگر جنايات، منتهى گرديد. بدين ترتيب، جنايتكاران جنايت آفرينى و جنايتها، جنايتكار مى سازند.
رياكارى و دورويى و نفاق يزيد، فرياد تمسخر گروهى بود كه خود را در برابر كالايى اندك و از بين رفتنى كه از ارتكاب آن سودى حاصل جنايتكار نمى شود به شياطين فروختند ولى گرچه ناخرسند باشند، از آن مورد حسابرسى قرار خواهند گرفت. فرمانرواى ستمكار، مسئول هر گونه جنايتى است كه از لشكريانش سر مى زند، زيرا آنها ظلم و ستم را تنها به جهت ظلم و ستم فرمانروار، روا مى دهند هرچند به دستور صريح او مرتكب ستمى نشوند.(616)
616) پيشواى علم و معرفت: 76.
منبع: کتاب معاویه ج ... ص ...
بازديد امروز : 1937
بازديد ديروز : 49009
بازديد کل : 89594516
|