امام صادق علیه السلام : اگر من زمان او (حضرت مهدی علیه السلام ) را درک کنم ، در تمام زندگی و حیاتم به او خدمت می کنم.
(19) عمار ياسر در جنگ جمل

(19)

عمار ياسر در جنگ جمل

ابومخنف مؤلّف كتاب الجمل گويد: در جنگ جمل بيشتر كشته‏ ها در پاى شتر عايشه بود، به طورى كه افراد زيادى از قبايل ضبّه، ازد، ناجيه و باهله جان خود را در اطراف شتر عايشه از دست دادند. در اين هنگام افسار شتر عايشه در دست مردى جسور و بى ‏باك به نام عمرو بن ‏يثربى قرار داشت. وى افسار شتر را به دست پسرش داد و خود به ميدان آمد و هم‏ آورد خواست. علباء بن هيثم سروسى از ياران امام‏ عليه السلام با او روبرو شد و به دست عمرو كشته شد. سپس هند بن عمرو جملى با عمرو به نبرد پرداخت، او نيز كشته شد. پس از آن، زيد بن صوحان عبدى ‏به امام‏ عليه السلام گفت: اى اميرالمؤمنين؛ من چنين ديدم كه دستى از آسمان مشرف بر من شد و مى‏گفت: به سوى ما بشتاب، اينك اگر اجازه دهيد من به جنگ عمرو بن يثربى مى‏ روم، اگر كشته شدم لطفاً مرا غسل نده و همچنان خون ‏آلود به خاك بسپار كه در پيشگاه خداى خود حجّت‏ آورم. وى راهى ميدان نبرد شد، و به دست عمرو به شهادت رسيد.(518)

   عمرو بن يثربى پس از آنكه سه تن از ياران امام‏ عليه السلام را به شهادت رسانيد، به پاى شتر عايشه بازگشت و مجدّد افسار شتر را در دست‏ گرفت. پس از مدّت كوتاهى دوباره به ميدان بازگشت و هم‏ آورد طلبيد. عمارياسر، يار با وفاى امام‏ عليه السلام اجازه خواست تا با او بجنگد. وقتى‏ عمار راهى ميدان شد اصحاب امام‏ عليه السلام إنا للَّه وإنّا إليه راجعون مى ‏گفتند، زيرا عمار مسن ‏ترين و ضعيف ‏ترين فردى بود كه به جنگ عمرو مى‏ رفت، علاوه بر آن، شمشير عمار كوتاه و نيزه‏ اش باريك و ساق پايش لاغر بود.

   به هر حال: عمار و عمرو با يكديگر درگير شدند و هر يك بر ديگرى ضربتى زد. شمشير عمرو به سپر عمار گير كرد و عمار با شمشير خود چنان ضربتى بر سر عمرو زد كه او را بر زمين انداخت و لاشه عمرو را در حالى كه رمقى داشت، كشان‏ كشان به نزد على‏ عليه السلام آورد. چون عمروبن يثربى در مقابل امام‏ عليه السلام قرار گرفت، گفت: يا اميرالمؤمنين؛ مرا زنده نگهدار تا در خدمت تو جنگ كنم و اين بار از ايشان (اصحاب جمل) همان‏ گونه كه از شما كشتم بكشم.

   على‏ عليه السلام فرمود: پس از آنكه زيد و علباء و هند را كشته‏ اى تو را زنده نگذارم. هرگز! خدا نخواهد!

   عمرو گفت: در اين صورت اجازه  ده نزديك تو آيم و رازى را با تو بگويم.

   امام ‏عليه السلام فرمود: تو سركشى و پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم اخبار سركشان را به من فرموده است و تو را در ميان ايشان نام برده است.

   عمرو بن يثربى گفت: به خدا سوگند؛ اگر به تو مى‏ رسيدم، بينى تو را چنان با دندان گاز مى‏ گرفتم كه از جا كنده شود.

   امام‏ عليه السلام فرمان داد تا گردنش را زدند(519).(520)


518) زيد بن صوحان برادر صعصعة بن صوحان عبدى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بود. وى همان كسى است كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در هنگام ‏بازگشت از جنگ بنى ‏المصطلق درباره‏ اش فرموده بود: زيد كسى است كه دستش پيش از خودش به بهشت خواهد رفت. زيد در جنگ جلولا (سال 16ه ق) دستش قطع شد و 20 سال بعد يعنى در جنگ جمل (36 هـ ق) به شهادت رسيد. براى اطّلاع بيشتر مى ‏توانيد به كتاب «اعجاز پيامبر اعظم‏ صلى الله عليه وآله وسلم ‏در پيش ‏گويى از حوادث آينده» مراجعه فرمائيد.

519) جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد: ج 1 صص 128 - 127.

520) پيش‏گوئى‏ هاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: 73.

 

منبع: نوشته های چاپ نشدۀ شخصی ص 401

 

 

بازدید : 2060
بازديد امروز : 18412
بازديد ديروز : 23197
بازديد کل : 128900496
بازديد کل : 89540231