(3)
سخنرانى معاوية بن يزيد بن معاويه
يعقوبي مي نويسد: معاوية بن يزيد بن معاويه كه مادرش امّ هاشم دختر ابوهاشم بن عتبة بن ربيعه بود، چهل روز و به قولى چهار ماه حكومت كرد و روشى نيكو داشت و براى مردم سخنرانى كرد و گفت:
پس از حمد و ثناى خداوند، اى مردم؛ ما به وسيله شما امتحان شديم و شما به وسيله ما، و از آنكه ما را خوش نداريد و از ما بدگويى مى كنيد بى خبر نيستيم. همانا نياى من معاوية بن ابى سفيان با كسى در امر خلافت به نزاع پرداخت كه در خويشاوندى با پيامبر خدا از او سزاوارتر و در اسلام از او شايسته تر بود، كسى كه پيشرو مسلمانان بود و اوّل مؤمنان و پسرعموى پيامبر پروردگار جهانيان و پدر فرزندان خاتم پيمبران.
جدّ من نسبت به شما گناهانى مرتكب شد كه مى دانيد و شما هم با او چنان رفتار كرديد كه انكار نداريد، تا مرگش فرارسيد و در گرو عمل خويش گرفتار آمد. سپس پدرم را عهده دار حكومت ساخت با اينكه از او اميد خير نمى رفت، پس بر مركب هوس نشست و گناه خود را نيكو شمرد و اميدش بسيار شد. ليكن آرزو به دستش نيامد و اجل دست او را كوتاه ساخت، نيرومندى او به انجام رسيد و مدّت او سر آمد و در گورش گرو گناه و اسير بزهكارى خويش گرديد.
سپس گريه كرد و گفت: ناگوارترين چيزها بر ما آن است كه بدمردن و به رسوايى بازگشتن او را مى دانيم، چه او عترت پيامبر را كشت و حرمت را از ميان برد و كعبه را سوزانيد و من آن نيم كه امر شما را به عهده گيرم و مسئوليّتهاى شما را تحمّل كنم، اكنون خود دانيد و خلافت خود، به خدا قسم؛ اگر دنيا غنيمت است، ما بهره اى از آن برديم، و اگر هم خسارت است آل ابوسفيان را همانچه از آن بدست آورده اند، بس است.(1)
1) تاريخ يعقوبى: 195/2.
منبع : معاويه ج ... ص ...
بازديد امروز : 13767
بازديد ديروز : 49009
بازديد کل : 89606345
|