4) لعن يزيد

   عموم مورّخين مخصوصاً سبط ابن جوزى در ص 63 تذكره مى ‏نويسد: جماعتى از اهل مدينه در سنه شصت و دو رفتند به شام، وقتى از فجايع اعمال و كفريّات يزيد باخبر شدند برگشتند به مدينه بيعت او را شكستند و علناً او را لعن‏ مى‏ نمودند و عامل او عثمان بن محمّد بن ابى سفيان را بيرون نمودند.

   عبداللَّه بن حنظه (غسيل الملائكه) گفت: اى مردم؛ ما از شام بيرون نيامده و خروج بر يزيد ننموديم مگر آنكه ديديم «هو رجل لا دين، ينكح الاُمّهات والبنات والأخوات ويشرب الخمر ويدع الصّلاة ويقتل أولاد النّبيّين» (558).

   چون اين خبر به يزيد رسيد ملسم بن عقبه را با لشكر كثيرى از اهل شام براى سركوبى اهل مدينه فرستاد، سه‏ شبانه‏ روز اهل مدينه را قتل عام نمودند.

   ابن جوزى و مسعودى و ديگران مى‏ نويسند آنقدر كشتند كه خون در كوچه‏ ها جارى و «خاض الناس في الدماء حتّى‏ وصلت الدماء قبر رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله وسلم وامتلأت الروضة والمسجد» (559).

   هفتصد نفر از رجال محترم و وجوه اشراف قريش و انصار و مهاجرين را كشتند و ده هزار نفر از عامّه مسلمين به قتل‏ رسيدند و راجع به هتك حرمت و نواميس مسلمين  همين قدر اكتفا مى‏ نمايم‏ به يكى از عبارت‏هاى ص 163 تذكره سبط ابن جوزى كه از ابوالحسن مدائنى نقل مى‏ نمايد كه «ولدت ألف امرأة بعدالحرّة من غير زوج»(560).(561)

   بخارى و مسلم در صحيحين خود و علاّمه سمهودى در «تاريخ المدينه» و ابوالفرج ابن جوزى در كتاب «الردّ على‏ المتعصّب العنيد» و سبط ابن جوزى در تذكره خواصّ الاُمّة امام احمد حنبل در مسند و ديگران از رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم نقل‏ نموده‏ اند كه فرمود:

من أخاف أهل المدينة ظلماً أخافه اللَّه وعليه لعنة اللَّه والملائكة والناس أجمعين لايقبل اللَّه منه يوم القيامةصرفاً ولا عدلاً(562).

   و نيز فرمود:

لعن اللَّه من أخاف مدينتي (أي أهل مدينتي)(563).

   آيا اين همه قتل عام و هتك نواميس و نهب اموال در مينه موجب ترس و خوف آن‏ها نبوده و اگر بوده تصديق نمائيد به‏ لسان خدا و پيغمبر و ملائكه و تمام مردم آن نانجيب پليد ملعون بوده و خواهد بود تا روز قيامت.

   اكثر علماى خودتان يزيد پليد را لعن نموده و كتاب‏ها بر جواز لعن او نوشته‏ اند از جمله علاّمه جليل القدر عبداللَّه بن‏ محمّد بن عامر شبراوى شافعى در كتاب «الإتحاف بحبّ الاشراف» راجع به لعن يزيد در ص 20 نقل مى‏ نمايد كه وقتى‏ نزد ملاّ سعد تفتازانى نام يزيد برده شد گفت: «فلعنة اللَّه عليه وعلى أنصاره وعلى أعوانه«(564).

   و از جوار العقدين علاّمه سمهودى نقل مى‏ نمايد كه گفت: «إتّفق العلماء على جواز لعن من قتل الحسين رضي اللَّه عنه‏أو أمر بقتله أو أجازه أو رضي به من غير تعيين» (565).

   و از ابن جوزى و ابو يعلى و صالح بن احمد بن حنبل نقل مى‏ نمايد كه با ذكر دلائل از آيات قرآن و غيره اثبات لعن‏ يزيد مى‏ نمايند.(566)

--------------------------------

558) او مرد بى‏ دينى است كه نزديكى مى‏ نمايد با مادرها و دخترها و خواهرها، شراب مى‏ خورد و نماز نمى‏ خواند و اولاد پيغمبران را مى‏ كشد.

559) بقدرى خون در كوچه‏ هاى مدينه جارى بود كه مردم در خون فرو رفته بودند تا اينكه خون به قبر رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم رسيد مسجد و قبر آن حضرت پر از خون گرديد.

560) بعد از وقعه «حرّه» يعنى قتل عامّ مدينه هزار زن بدون شوهر وضع حمل نمودند (كنايه از آنكه لشكر فاتح به هتك نواميس آن‏ها را حامله نمودند).

561) شبهاى پيشاور: 263.

562) كسى كه بترساند اهل مدينه را از روى ظلم، بترساند خداى تعالى او را (يعنى در روز قيامت) و بر او باد لعنت خدا و ملائكه و تمام مردم و روز قيامت از چنين كسى‏ خدا قبول نمى‏ نمايد هيچ عملى را.

563) لعنت خدا بر كسى كه بترساند شهرستان مرا (يعنى اهل مدينه را).

564) لعنت خدا بر او و بر انصار و اعوان و يارى‏ كنندگان او باد.

565) عموم علماء اتّفاق نمودند بر جواز لعن كسى كه حسين رضي اللَّه عنه را كشت يا امر و اجازه به كشتن آن بزرگوار نمود يا راضى به كشتن او گرديد.

566) شبهاى پيشاور: 264.

 

منبع : کتاب معاويه ج ... ص ...