(2)
محمّد بن ابی بکر در مصر
اگر معاويه و عمروعاص معتقد به خدا و رسول او و كتاب او و قبله بودند و نمى خواستند با كسانى كه داراى اين عقيده اند جنگ كنند، پس چرا قبل از شروع جنگ كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آنان را به كتاب خدا دعوت نمودند نپذيرفتند؟
و چرا آنان خود آغازگر جنگ شدند؟ مگر در آن زمان دو خدا، دو پيامبر، دو كتاب و دو قبله وجود داشت كه آنان جنگ را آغاز نمودند و پس از آثار شكست؛ خدا، رسول خدا، كتاب خدا و قبله آنها يكى شد؟!
اگر معاويه و عمروعاص واقعاً به خدا و رسول او، قبله و كتاب او عقيده داشتند و خود را با مردم عراق و لشكر اميرالمؤمنين عليه السلام از اين جهت متّحد مى دانستند و جنگ با يكديگر را خلاف وحدت و اتّحاد مى پنداشتند پس چرا پس ازجنگ صفّين، ياوران معاويه بارها به كشور عراق شبيخون مى زدند و دست به كشتار دسته جمعى مسلمانان مى زدند؟!
جريان لشكركشى هاى بسر بن ارطاة را كه به دستور معاويه انجام گرفت علماء شيعه و سنّى در كتابهاى خود نوشته اند، آيا لشكركشى هاى او و كشتار مردم بى دفاع خلاف وحدت و اتّحاد نبود؟
همچنين حمله عمروعاص - به دستور معاويه - به مصر و لشكركشى او به آن ديار و كشتن مردم مظلوم به بهانه دوستى آنان با اميرالمؤمنين على عليه السلام و به شهادت رساندن محمّد بن ابى بكر و همچنين قرار دادن پيكر بى جان او را در پوست الاغ و سوزاندن آن به معناى وحدت و اتّحاد بود؟
اگر معاويه «خال المؤمنين» بود! چون برادر امّ حبيبه بود، پس محمّد بن ابى بكر نيز خال المؤمنين بود؛ چون برادرعايشه و پسر ابوبكر بود. آيا جنگيدن خال المؤمنين با خال المؤمنين! و سپس سوزاندن بدن محمّد بن ابى بكر در پوست الاغ! دليل بر وحدت و اتّحاد معاويه با كسانى بود كه خدا، قبله و قرآن را قبول داشتند؟!
منبع: معاویه ج 1 ص 320
بازديد امروز : 7858
بازديد ديروز : 23197
بازديد کل : 89529678
|